همیشه وحدت، رمز پیشرفت و ماندگاری ملّتها بوده و هست. همدلی و یگانگی، کلید شادابی و حیات و بالندگی است. وحدت، ریشۀ قدرت است. اگر نهال قدرتمند و لایزال وحدت بر سر مردمان سایه افکند، چنان نشاط و سرزندگی در جامعه ایجاد میکند که همگان به آرامش و امنیّت دست مییابند. وحدت، نیروهای پراکنده را متمرکز میکند و چون سدّ مستحکم، از هدر شدن و هرز رفتن انرژیهای مثبت جامعه جلوگیری مینماید.
هیچ آسیب و آفتی چون اختلاف و پراکندگی بین مردم، به آنها خسارت وارد نمیکند. اختلاف شیرازۀ امور جامعه را در هم میریزد و مانع هرگونه نوآوری و ابتکار و پیشرفت میگردد. اگر گَرد سیاه و آلودۀ اختلاف فضای جامعه را در برگیرد، چنان بینظمی و درهمریختگی به وجود میآورد، که فرصت هرگونه اندیشیدن و بالیدن از دست میرود و ظالمان و ناصالحان و دشمنان را بر مسند مینشاند. که گفتهاند: «تفرقه بینداز و حکومت کن!».
ذلّـت اولاد آدم بـی خـلاف اختلاف است،اختلاف است،اختلاف.
ایجاد وحدت و یک پارچهگی در بین همهی انسانهای روی زمین، اعمّ از سیاه و سفید، سرخ و زرد، عرب و عجم، این نژاد و آن قوم، از مهمّترین دستآوردهای دین خداست. وحدت راستینی که هیچگاه گسستنی نیست و همهی انسانها از آثار مثبت آن به نفع خویش سود خواهند جُست و رفاه و سعادتشان تأمین خواهد گشت.
انسانها در پرتو اعتقاد به دین خدا، همگی چون یک پیکر میشوند با اعضای مختلف، که در بین آنها صلح و صمیمیّت به وجود میآید و هر یک، خود را در غم دیگری شریک میداند. و آنگاه که عضوی از این پیکر را درد فرا گیرد، برای دگر عضوها هم قرار نمیماند.
این داستان مشهور است که: «پادشاهی در روزهای پايانی عمر خويش، ۱۲ پسرش را به حضور خواند و به هريک از آنان چوبی داد و گفت: بشكنيد و آنان شكستند. سپس، ۱۲ چوب را روی هم گذاشت و به هر كدام گفت: بشكنيد! چون نتوانستند، رو به آنان كرد و گفت: اگر پس از مرگ من باهم باشيد، شكست نمیخوريد، امّا اگر پراكنده شويد، در مقابل دشمنان شكست خواهيد خورد».
اسلام، نه تنها بر اتحاد بین مسلمانان تأکید ویژه دارد، بلکه به طور عامّ و در یک تعامل متقابل، به پیروان سایر مکاتب الهی هم توصیه میکند که با تکیّه بر اشتراکات اعتقادی خویش، از ثمرات ارزشمند وحدت با رهروان دین حقّ بهره ببرند. قرآن در این زمینه میفرماید:
قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ اَلاّ نَعْبُدَ اِلاّ اللهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً.[۱]
«بگو ای اهل کتاب! بیائید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم.»
وَ أَطِيعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ. [۲]
«و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و نزاع (و کشمکش) نکنید، که سست شوید و قدرت (و شوکت) شما از بین برود و صبر و استقامت کنید، که خداوند با استقامت کنندگان است».
قرآن کریم، پیروی از راه توحید را یکی از راههای مهمّ ایجاد همبستگی دانسته و به آن سفارش فرموده است:
وَ أَنَّ هذا صِراطي مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.[۳]
«و اين (دين اسلام) راه مستقيم من است؛ پس از آن پيروی كنيد و از راههای ديگر پيروی نكنيد، تا از راه خدا متفرّق شويد. اينهاست كه خدا شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه به تقوا گراييد».
ملاحظه میشود که، خداوند دستور به پیروی از صراط مستقیم داده که همان راه توحید، راه حقّ، عدالت، پاکی و تقواست و پیروی از غیر آن راه را باعث پراکندگی و اختلاف و نفاق میداند.
وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ.[۴]
«و به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده و متفرّق نشوید».
«حبل اللّه» در این آیه، به قرآن و اهل بیت تفسیر گشته و محور همبستگی قرار داده شده و به مسلمانان دستور میدهد که با تمسّک به این دو عنصر گرانبها، وحدت امّت اسلامی را تحقّق بخشند.
قرآن کریم کتابی است که هرگز در آن اختلافی نمیباشد و خود بیانکننده و روشنکننده اختلافها میباشد. چنانکه میخوانیم:
وَ مَآ أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ.[۵]
«ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی».
از این آیه بر میآید، که اگر اقوام و ملّتها بیدار شوند و هوی و هوسها و سلیقههای شخصی خود را کنار بگذارند و بنمایی پیامبران وقعی بنهند، اثری از اختلاف نخواهد ماند. زیرا منشأ هرگونه فتنه و اختلاف را باید پیروی از نفس دانست، چنانکه مولای متّقیان و پیشوای مؤمنان علی (ع) فرموده است:
إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ.[۶]
«سرچشمۀ پیدایش فتنهها در پیروی از هوای نفس و بدعتهای به وقوع پیوسته است».
دین الهی، اختلافاتی را که در سایۀ هویوهوس پدید آمده برمیچیند و به قساوتها پایان میدهد و نور هدایت و رحمت را در همه جا میپاشد. وقتی که چنین شد، وحدت و یکدلی، در جای جایِ جامعه اسلامی ایجاد میشود.
قرآن در تحليل مسالۀ اختلاف درميان مردمان میفرماید:
كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحقّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحقّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ.[۷]
«مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيمدهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب خود را به حقّ فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه باهم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه كتاب به آنان داده شد – پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم و حسدى كه ميانشان بود، [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مىكند».
از این آيه میتوان استنباط كرد كه امّت واحده، در زمانی كه اجتماع را تشكيل دادند، بهجهت تنازع و اختلاف در منافع و تضادّ در مصالح، با يكديگر درگير شده و اختلاف كردند. از اين رو نيازمند كسی بودند، تا در ميان ايشان به حقّ داوري كند و كتاب و قوانين را تدوين نمايد، تا بر اساس آن حركت كرده و روابط اجتماعی خود را سامان داده و از اختلافات و تنازع و درگيري پرهيز كنند. اينگونه است كه پيامبران به عنوان داوراني حقّگو و بيانكنندگان قوانينِ تنظيمكنندهی روابط درست اجتماعی مبعوث و برانگيخته میشوند.
پيامبر (ص) و آموزههای قرآن و سنّت و امامان معصوم (ع) به عنوان اولوالامر و جانشينان بهحقّ پيامبر (ص) كساني هستند، كه به عنوان مرجع حلّ اختلاف امّت مطرح شدهاند. چنانکه درآيۀ ۹۵ نساء میفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ.
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و رسول و اولیالامر ـ که از خودتان هستند ـ اطاعت کنید و هرگاه در چيزی اختلاف و نزاع كرديد، پس آنرا به سوی خدا و پيامبرش برگردانيد».
امام علي (ع) بزرگ منادي وحدت اسلامي در فرازهایی از خطبۀ معروف «قاصعه» میفرمايد:
«اُمَم پيشين مادام که با هم «يدِ واحده» بودهاند، همواره در حال پيشرفت و شکوفايی بوده و به عزّت و اقتدار و خلافت و وراثت زمين نائل گشته، رهبر و زمامدار جهانيان شدهاند و از آنهنگام که خدا را فراموش کرده و به مادّيگري روی آورده دچار خود برتربيني و تعصّبات قومی و فرقهای و تشتّت و پراکندگی گشته، با هم به نزاع و نبرد پرداختهاند، خداوند، لباس کرامت و عزّت و خلافت را از تنشان بيرون آورده و خير و برکت و وفور نعمت را از آنان سلب و به ذلّت و استعمار مبتلا کرده است. به عنوان نمونه: در اثر تفرقه، کسراها و قيصرها بر بنیاسرائيل مسلّط شدند و آنها را به بردگی گرفتند و از سرزمينهای آباد و کنارههای دجله و فرات به بيابانهای کم گياه و بیآب و علف تبعيد کردند و آنان را به ذلّت و فقر و مسکنت و جهل و پراکندگی دچار ساختند …
خداوند با نعمت پيامبر اکرم (ص) و اسلام، بنی اسماعيل و ساير مسلمانان را متّحد و برادر ساخت و پر وبال کرامت خود را بر آنها گشود؛ نهرهای مواهب خود را به سويشان جاری گرداند، و آنان را به نعمت و قدرت و عظمت و عزّت رساند؛ و حکومتی پايدار نصيبشان ساخت. بهطوری که، کسی قدرت درهم شکستن نيروی آنان را نداشت. متأسّفانه پس از چنين هجرتی با شکوه، مسلمانان به عربیّت جاهلی روی آوردند و به فرقههای گوناگون تقسيم شدند».[۸]
………………………………… مهندسی اسلام . کتاب دوم تألیف ابراهیم حنیف نیا
[۲] . انفال / ۴۶.
[۳] . انعام / ۱۵۳.
[۴] . آل عمران / ۱۰۳.
[۵] . نحل۶۴.
[۶] . نهج البلاغة (للصّبحي صالح)، ص ۸۸.
[۷] . بقره / ۲۱۳.
[۸]. فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانُوا حَيْثُ كَانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَةً وَ الْأَهْوَاءُ مُؤْتَلِفَةً وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَةً وَ الْأَيْدِي مُتَرَادِفَةً وَ السُّيُوفُ مُتَنَاصِرَةً وَ الْبَصَائِرُ نَافِذَةً وَ الْعَزَائِمُ وَاحِدَةً أَ لَمْ يَكُونُوا أَرْبَاباً فِي أَقْطَارِ الْأَرَضِينَ وَ مُلُوكاً عَلَى رِقَابِ الْعَالَمِينَ فَانْظُرُوا إِلَى مَا صَارُوا إِلَيْهِ فِي آخِرِ أُمُورِهِمْ حِينَ وَقَعَتِ الْفُرْقَةُ وَ تَشَتَّتَتِ الْأُلْفَةُ وَ اخْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ وَ الْأَفْئِدَةُ وَ تَشَعَّبُوا مُخْتَلِفِينَ وَ تَفَرَّقُوا مُتَحَارِبِينَ وَ قَدْ خَلَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ لِبَاسَ كَرَامَتِهِ وَ سَلَبَهُمْ غَضَارَةَ نِعْمَتِهِ وَ… وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَةِ أَعْرَاباً وَ بَعْدَ الْمُوَالاةِ أَحْزَابا… (نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: ۲۹۹ و ۲۹۷).