کتاب یاد یار شامل دو مقدمه ادبی و عاطفی به همراه برخی از اشعار سروده شده توسط این حقیر در وصف و یادِ یارِ عزیزمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم دلباختگان کویش می گردد. در قسمتی از مقدمه این کتاب چنین آمده است:
… آیا جای آن نیست، که همگان، از زن و مرد، پیر و جوان، خرد و کلان، دولت و ملّت و همهی امّت، به پا خیزند و همّ و غمّ اصلی خویش را ظهور موفورالسّرورِ عدالت گستر جهانی، حضرت مهدی (عج) قرار دهند؟!
چه میکنیم؟!
به کجا میرویم؟!
چرا بر نمیخیزیم ودیگران را فرا نمی خوانیم و با خود همراه نمی کنیم و برای نجات ولی زمان و مصلح راستین دوران (ع)، چارهای نمیاندیشیم؟!
ما باید بخواهیم و جامعه، باید پذیرای امام خویش باشد و برای نجات او از بند غیبت بکوشد، تا آن یوسف مصر وجود بیاید و با رهبریهای نورانی و دلسوزانهاش شام تارمان را پایان بخشد و جهان آکنده از نا آرامی و ستم را به گلستان سرسبز شادابی و آسایش بدَل نماید.
ای وای بر ما! از این همه غفلت و بی تفاوتی و بی دردی!
همگان میدانیم که، فریاد مظلومیت و یاری خواهی پسر فاطمه (س) بلند است؛ دوازده قرن، در غربت و مهجوریت روز و شب را سپری میکند.
او دعا میکند و پردهی کعبه را میگیرد و از خدا ظهور خود را میخواهد و میفرماید:
اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي.[۱]
«خدایا! آن چه به من وعده دادهای محقق فرما».
ولی چه باید کرد! که مردم نمیخواهند و به سویش نمیروند و او همچنان، یکه و تنها، چون جدّش امام حسین (ع) غریب و بی یاور است و صدها سال است که یاورانی نمییابد، تا به پا خیزد، به داد مظلومان برسد و فرجام گیتی را به نیکی رقم زند.
بدین سبب، اگر در این مصیبت بزرگ خون گریه کنیم، جای ملامت نیست.
چنانکه، امام رئوف و پیشوای عطوف شیعه، حضرت رضا علیه السلام، سوگمند و دردمندانه، دوران پر اندوهِ غیبتِ فرزندشان حضرت مهدی (ع) را اینگونه ترسیم فرموده است:
… عِنْدَ فِقْدَانِ الشِّيعَةِ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِي يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ كُلُّ حَرَّى وَ حَرَّانَ وَ كُلُّ حَزِينٍ لَهْفَانَ ثُمَّ قَالَ بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع) عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِيَاءِ الْقُدْسِ كَمْ مِنْ حَرَّى مُؤْمِنَةٍ وَ كَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ مُتَأَسِّفٍ حَيْرَانُ حَزِينٌ عِنْدَ فِقْدَانِ الْمَاءِ الْمَعِينِ …[۲]
«وقتی سومین فرزندم از پیروانش غایب شود، اهل آسمان و زمین و هر انسان دلسوخته و محزون و داغداری بر او میگریند. پدر و مادرم فدای کسی که همنام جدّم و شبیه من و موسی بن عمران است. او را نوری است، که از پرتو نور الهی سرچشمه میگیرد. چه قدر زن و مرد مؤمن، که هنگام نبود آب گوارا دلغمین و حیران و محزوناند».
*****
امّا،آنچه در پی میآید، برخی از اشعار و سرودههای این بندهی ضعیف است، که در وصف مولای محبوب و عزیزتر از جانمان، حضرت مهدی علیه السلام سرودهام.
گرچه، خود را شاعر نمی دانم و فنون شاعری را هم نیاموختهام، اما از سالیان دور و از بدو دوران نوجوانی تا کنون، هر از چند گاهی، با یاد امام عزیز و یادگار الهی و تنها باقیماندهی خدای جهان آفرین در زمین، حضرت مهدی علیه السلام، برخی عبارات نظم آگین، که حاکی از مکنونات قلبیام بوده را منظّم نمودهام.
اینک، آن سرودهها و دلگویههای منظوم خویش را به ترتیب تاریخ سروده شدن، مرتّب ساخته و در اختیار شیفتگان آن یار نازنین و امام مهربان زمان و زمین قرار میدهم.
بنابراین، اگر در این عبارات منظوم، ضعف و نقصهایی مشاهده میشود، به خصوص آنهایی که تاریخ آن دورتر و به سنین نوجوانی نزدیکتر است، از قبل، عذرم را بپذیرید.
امید آن دارم، که مرور این اثر ناقابل، در ایجاد فضای معنوی و مهدوی برای همگان مفید و مؤثّر اُفتد و لحظاتی نورانی و خوشی را برای آنان بوجود آورد.
باشد که دیدگان نافذ آن فرزند صالح و عدالت گسترِ علی مرتضی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) بر ما دوخته شود و به یک نگاه دلهامان را نورانی و زندگیمان را سرشار از شادمانی نماید.
از مولای عزیزمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، با تمام وجود سپاسگزارم که نامش را بر زبانم و مهرش را بر دلم جاری ساخت و سعادتِ وصف خودش را به این بندهی بی پناه و نوکر روسیاهش عطا فرمود.
آرزومندم، که آن خسرو خوبان و مقتدای عالمیان، ما را رها نسازد و در زمرهی رهروان و خدمتگزاران واقعی خویش محسوب گرداند.
دست نیاز خویش را به درگاه بی نیاز خالق بی همتایمان میگشاییم و عاجزانه، ظهور پر سرور راحت جانها و عزیز زهرا (س) را مسئلت مینماییم و از عمق وجودمان فریاد بر میآوریم:
أللهمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفرَجَ وَ العافیةَ وَ النَّصر.
گرگان – ابراهیم حنیف نیا
—————————————————————————-
[۱] . كمال الدين و تمام النعمة / ج۲ / ص ۴۴۰.
[۲] . بحار الأنوار (ط – بيروت) / ج۵۱ / ۱۵۲.