محبّت، یکی از زیباترین و پرکاربردترین واژه های قرآنی است. خداوند مهربان در آياتی كه در آنها عبارت«اللّهُ یُحِبُّ»[۱] و «اللّهُ لا یُحِبُّ»[۲] به کار رفته، بارها محبّت خويش را به بندگان شایسته ابراز نموده و محروم شدن بندگان ناشایسته را از این محبّت، به آنها اعلام کرده است.
اگر خدای ذوالجلال، مهرورزی رسولش را می ستاید و رأفت نبوی را رمز موفقیّت آن سروش رحمت معرّفی می نماید، بنا دارد، ضمن ارج نهادن به مقام آن پیام آور مهربانی، روش و منش مهرآمیز آیین اسلام را به رخ بشریّت بکشد، تا همگان خود را به این اخلاق زیبا متخلّق سازند.
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ.[۳]
«پس به لطف الهی با مردمان مهربان شدی، که اگر دلت سخت بود، از اطرافت رانده میشدند».
جالب است! قرآن از كسانی ياد میكند كه هم خدا آنان را دوست دارد و هم آنان خدا را دوست دارند. «”يُحبُّهُمْ و يحبُّونَهُ»[۴]. توجّه به اين محبّت طرفینی بین خلقِ بینوا و خالقِ بی همتا، شور و شوق و امید را در دلها شعلهور میکند و موجب تقویت و ترویج فرهنگ مهرورزی و دوستی در جامعه میگردد.
در بیان پیشوایان دین، مهرورزی و محبّت دارای چنان اهمّیّتی می باشد، که با تمام اسلام برابر آمده است، تا حدّی که دین، جز محبّت دانسته نشده. در اینباره، از امام پنجم حضرت باقر (ع) چنین میخوانیم:
الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّینُ.[۵]
«دین، همان محبّت و محبّت، همان دین است».
قَالَ الصَّادِقُ (ع) هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: “إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ”[۶]».[۷]
امام صادق (ع) فرمود: «آیا دین جز محبّت است؟! خدای عزّ وجلّ میفرماید: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را ببخشايد».
فراوانی روایات از پیامبر اسلام (ص)و ائمّۀ اطهار (ع) به خوبی نمایانگر نقش و اهمّیّت محبّت در این دین آسمانی است. اینک، به دو نمونۀ دیگر از این بیانات پرمعنویّت اشاره میکنیم:
قَالَ الصَّادِقُ (ع): مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَی لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَ إِیمَانُهُ.[۸]
«امام صادق (ع) فرمود: هر کس حبّ و بغض و بخشش او برای خدا باشد، او از کسانی است که ایمانش کامل است».
امام علی (ع) در ضمن دستور خود به مالک اشتر، آنگاه که او را به حکومت مصر گسیل نمود، فرمود:
أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثلَ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ.[۹]
«قلب خویش را سرشار از رحمت و محبّت و لطف به مردم قرار بده.! و نسبت به آنان همچون درنده مباش كه منتظر فرصت براى خوردن آنها است؛ زيرا كه مردم دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا برابر نوعى تو؛ از ايشان لغزشهايى سر خواهد زد و علّتهايى براى آنان پيش خواهد آمد و به عمد يا به سهو، خطاهايى از ايشان سر خواهد زد. پس تو از گذشت و بخشش خويش ايشان را چندان بهرهمند ساز، كه میخواهی خدا تو را آن گونه بهرهمند سازد».
دستورات اسلام در بارۀ محبّتورزی به انسانها، به طرز شگفتی مورد توجّه است. مهر و محبّت به دیگران، بهترین صدقه و انفاقِ آسان و بیزحمت است، که درخشانترین نتایج را به ارمغان میآورد. همگان، قدرت و امکان انفاق با مال و جان را ندارند، ولیکن، هیچ انسانِ دارای حیات، از محبّت کردن به دیگران ناتوان نیست و این امکان در دسترس همه هست.
رفتار و گفتار پیشوایان دین اسلام، مالامال از رهنمودهای محبّتورزی است: محبّت به خدا، محبّت به همنوعان، محبّت به اولیای دین، محبّت به خانواده، محبّت به والدین، محبّتبه فرزندان، محبّت به خوبی ها، محبّت به زیباییها، محبّت به علم، محبّت به صداقت، محبّت به وطن و … در باب هریک از این محبّتها سخن بسیار است و خیلی هم شنیدنی است، که بیان آنها به طولانی شدن بحث منجرّ میشود.
دربارۀ نقش محبّت و تأثیر شگرف آن در بین همۀ آموزههای دینی، خوب است به این نکته دقّت شود و آن این که: دین مقدّس اسلام برای علم و معرفت ارزش بسیاری قائل شده و ضمن اینکه، هر عملی را بدون آن بیارزش دانسته است، متقابلاً، علم و معرفت را بدون عمل بیحاصل میداند. با اینحال، آن چیزی که بین علم و عمل نقش «نیروی محرّکه» را ایفا میکند، «محبّت» است. یعنی: تأثیر علم و معرفت و عملزاییِ آن، بدون واسطۀ محبّت تأمین نمیشود. محبّت، اکسیر اعظم است و به هر چیزی زده شود، در آن دگرگونی و حرکت ایجاد مینماید.
یارب چه چشمهای است محبّت که من از آن
یک جـرعه نـوش کردم و دریـا گریستم
محبّت، نیروی قدرتمندی است که هماهنگی و سعادت و شادمانی و همهگونه کامیابی را برای انسان به ارمغان میآورد. محبّت، دارای اقتداری بیکران است، که توازن و تعادل و انطباق و هماهنگی به زندگی میبخشد. از این رو، قادر است کارهایی انجام دهد، که هرگز از طریق هیچ قدرت دیگری انجام پذیر نیست.
تأکید و اصرارورزیِ دین اسلام در این زمینه، به خاطر آن است که، محبّت هدیۀ الهی در فطرت انسان است و آدمیان از روی طبع و به طور فطری نیاز به محبّت دارند، به حدّی که گفته میشود: «انسان تشنۀ محبّت است».
ممکن است یک کسی از مقام، پول، ثروت، رفاه و امکانات، یا چیزهای دیگر بینیاز باشد، ولی هیچ انسانی از محبّت بینیاز نیست. حتّی آنهایی كه از هرجهت در رفاه و آسایش به سر میبرند، باز هم به محبّت محتاجند. نیازمندی به محبّت، پیر، جوان، کودک، زن و مرد و نژاد و رنگ نمیشناسد.
در بین انواع محبّتها، محبّت خدا و اولیای الهی دارای جایگاه ویژهای میباشد. اهمّیّت محبّت خدا واضح است و شرط اصلی ایمان محسوب میشود، وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ.[۱۰] امّا سفارش أکید بر محبّت امامان معصوم (ع) که عترت پیامبر (ص) هستند، دارای اهمّیّت خاصّی است. چه در قرآن و چه در متون دینی و اخبار وارده، براین دوستی و محبّتورزی اصرار فراوان شده است.
رسول خدا (ص) فرمود: «کسی که خداوند، محبّت امامان از اهل بیت من را به او روزی نماید، به خیر دنیا و آخرت دست یافته و بدون شکّ در بهشت است، زیرا که درمحبّت اهل بیت من بیست خاصّیّت وجود دارد، که دهتای آن در دنیا و دهتای آن در آخرت میباشد… خوشا به حال محبّین اهلبیت من!».[۱۱]
خداوند در قرآن خطاب به رسول اللّه (ص) میفرماید:
ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى.[۱۲]
«خداوند، اینگونه به بندگان خود كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند بشارت میدهد: بگو به ازاى آن رسالتم، مزد و پاداشى از شما نمیخواهم، مگر دوستى دربارۀ خويشاوندان».
در ذیل این آیۀ شریفه، فریقین تأیید کردهاند، که منظور از نزدیکان «القربی»، حضرت علی (ع) و فاطمۀ زهرا (س) و یازده امام از فرزندان آن دو بزرگوار میباشند[۱۳].
امّا نکتۀ جالب و در خور توجّه در این آیه ـ که کمتر به آن توجّه میشود ـ مطلب مهمّی است، که در صدر آن آمده و آن اینکه: خدای متعال، قبل از بیان نکتۀ اصلی، یعنی: «مزد رسالت پیغمبر»، مودّت به اهل بیت (ع) را به عنوانِ بشارت، مژدگانی و پاداش به بندگانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند، اعلام فرموده است. که این خود، نشان دهندۀ اهمّیّت و عظمت مودّت خاندان معصوم پیامبر (ص) در نزد خدای متعال میباشد. این نکتۀ ظریف، جای سخن فراوان دارد و برای اهل معنا بسیار قابل توجّه است!
ناگفته نماند، که محبّت در اصطلاح، مقولهای مشکّک، یعنی: دارای مراتب و درجات است. هر چه محبّت به محبوب شدیدتر باشد، اثرش در وجود مُحِبّ افزونتر خواهد بود. محبّت واقعی، منجرّ به مودّت میشود و «مودّت» نتیجۀ «محبّت» است. فرق این دو واژه باهم در این است که، «محبّت»، داخلی و قلبی است، «مودّت» خارجی و عملی است.
وقتی «محبّت»، به رفتار و عمل در خارج منتهی شود و بروز و ظهور بیرونی پیدا کند، «مودّت» نامیده میشود. بدین جهت، در قرآن به مودّت اهل بیت (ع) توصیه ها شده و اجر رسالت قرار گرفته، تا معلوم باشد، که محبّت قدم نخست و پایه است و باید به مرحلۀ عمل و سازندگی منجرّ شود. چنانچه، محبّت امامان (ع)، پیروی و اطاعت از آن محبوبهای والا گهر را به همراه نداشته باشد و رفتار و اخلاق محبّان را متأثر نسازد، هرگز حقیقی و پایدار نخواهد بود.
محبّت عترت پیامبر (ص)، از این روی مورد توجّه خدا و رسولالله (ص) است، که این محبّت دارای آثار درخشان و گستردهای در همۀ ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بشر میباشد. از جمله نتایج محبّت به اهلبیت پیامبر (ص) این است که، علاوه بر اینکه این دوستداری، امر خدا است و شرط قبولی طاعات و رمز رستگاری میباشد، چون امامان (ع) الگوهای کمال و اُسوههای واقعی صفات والا و خصال زیبایند، محبّت به آنها موجب میشود که بذر نیکیها و فضائل انسانی در وجود دوستداران آنها افشانده شود و محبّان رنگ محبوب را به خود گیرند. این محبّت در راه زندگی، سوزها را ساز، نیشها را نوش و هر سختی را هموار میکند و چنان اثرگذار است، که مُحِبّ را از سستی و ضعف خارج ساخته، سبب حرکتش میشود.
رسول خدا (ص) محبّت علی (ع) را نشانۀ ایمان واقعی دانسته[۱۴] و در گزارشی بس دقیق و اساسی از امام صادق (ع)، محبّت امامان (ع) پایه و ریشۀ اسلام قلمداد گشته است[۱۵].
حدّاقلّ ثمرۀ محبّت به اهل بیت پیامبر (ص) این است، که روح آزادی و عدالتخواهی در اجتماع زنده میشود و همگان را خواهان رفع ظلم و استقرار ارزشهای پاک میسازد. زیرا آن کسی که به راستی، دوستدار امامش باشد، او را اطاعت میکند و گِرد گناه و ستم نمیگردد.
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.[۱۶]
«بگو: اگر به راستی خدا را دوست دارید، پس از من اطاعت کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد. و خدا بخشنده و رحیم است».
در رابطه با محبّت، چند نکته قابل ذکر است:
۱ـ بر اساس منابع دینی، محبّتِ هیچ چیزی نباید جای محبّتِ خدا را بگیرد و محبّت خدا و دنیا هرگز با یكدیگر قابل جمع نیست. به چند روایت زیبا و جالب در این زمینه توجّه فرمایید:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): حُبُّ الدّنیا وَ حُبُّ الله لا یَجتمعانِ فی قَلبٍ أبَداً.[۱۷]
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع): كَیْفَ یَدَّعِی حُبَّ اللَّهِ مَنْ سَكَنَ قَلْبَهُ حُبُّ الدُّنْیَا.[۱۸]
قال علی (ع): كَما أنَّ الشّمسَ وَ اللّیلَ لایَجتَمعان كَذلكَ حُّبّ اللّه وَ حُبُّ الدّنیا لایَجتَمِعانِ.[۱۹]
قَالَ الصَّادِقُ (ع): وَ اللَّهِ مَا أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ وَالَی غَیْرَنَا.[۲۰]
قَالَ أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (ع): إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِكُمْ حُبَّ الدُّنْیَا.[۲۱]
۲ـ محبّت ورزی به هر چیزی اندازهای دارد، که اگر از حدّ و مرز اعتدال خارج شود سبب گمراهی و ضعف عقل میشود. تا جایی که گفته شده: حبّ چیزی، انسان را کور و کر میسازد (حُبُّ الشَّیءِ یُعمی وَ یُصِمُّ). امّا محبّت خدا و اولیاء اللّه هیچ حدّ و اندازهای ندارد و بر هرچه بیشترِ آن، سفارش شده است.
۳ـ معنای محبّت ورزی به مردم، این نیست كه در همه جا كاری كنیم كه طرف مقابل از ما خشنود شود. بلكه محبّت، یعنی خیرخواهی و مصلحتخواهی، گرچه طرف مقابل ناراحت شود. انبیا با آنهمه محبّت كه داشتند، مردم از آن بزرگواران راضی نبودند و به فرمودۀ قرآن خطاب به مردم: وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحِینَ.[۲۲] گروهی، بیتفاوتی و با هركس کنار آمدن را محبّت و اخلاق و مردمداری میدانند در صورتی كه این، بیهدفی و بیاخلاقی و نفاق است نه اخلاق و محبّت.
۴ـ نباید محبّت به فرد موجب تضییع حقّ جامعه، مثل پارتیبازی و تجاوز به حقّوق آنها شود. قرآن میفرماید: لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ.[۲۳] كسی كه علنی گناه كرده، اهمّیّت گناه را در نظر مردم كم كرده و باید شلّاق بخورد، تا موجب عبرت دیگران شود.
۵ـ هر خشم و انتقادی بیمحبّتی محسوب نمیشود. بعضی از محبّتهای بیمورد، افراد را بر رفتار ناپسندشان تشویق میکند. تذکّر خیرخواهانه به دیگران و اصلاح عیوب آنها مغایر با محبّت نیست. چنانکه حضرت صادق (ع) فرمود:
أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی.[۲۴]
«بهترین برادرانم کسی است، که عیبهایم را به من هدیه کند».
……………………………….. از کتاب مهندسی اسلام جلد ۲ تألیف مهندس حنیف نیا
[۱]. إِنَّ اللّهَ یُحبّ الْمُحْسِنِینَ بقره/۱۹۵. إِنَّ اللّهَ یُحبّ الْمُتَّقِینَ توبه/۴. إِنَّ اللّهَ یُحبّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صفّ/۴. إِنَّ اللّهَ یُحبّ الْمُقْسِطِینَ مائده/۴۲. إِنَّ اللّهَ یُحبّ التَّوّابِینَ وَ یُحبّ الْمُتَطَهِّرِینَ بقره/۲۲۲. وَ اللّهُ یُحبّ الْمُطَّهِّرِینَ توبه/۱۰۸.
[۲]. إِنَّ اللّهَ لا یُحبّ الْمُعْتَدِینَ بقره/۱۹۰. وَ اللّهُ لا یُحبّ الظّالِمِینَ آل عمران/۵۷. وَ اللّهُ لا یُحبّ كُلَّ كَفّارٍ أَثِیمٍ بقره/۲۷۶. إِنَّ اللّهَ لا یُحبّ الْفَرِحِینَ قصص/۷۶. إِنَّهُ لا یُحبّ الْمُسْرِفِینَ اعراف/۳۱. لا یُحبّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَنْ ظُلِمَ نساء/۱۴۸.
[۳]. آل عمران / ۱۵۹.
[۴]. فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحبّهُمْ وَ يُحبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ (مائده / ۵۴).
[۵]. المحاسن، ج ۱، ص ۲۶۳.
[۶]. آل عمران / ۳۱.
[۷]. تفسیرالعیّاشی، ج ۱، ص ۱۶۷.
[۸]. كافی، ج ۲، ص ۱۲۴.
[۹] . نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: ۴۲۷ و ۴۲۸.
[۱۰] . بقره / ۱۶۵.
[۱۱] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ رَزَقَهُ اللَّهُ حبّ الْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَقَدْ أَصَابَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَلَا يَشُكَّنَّ أَحَدٌ أَنَّهُ فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ فِي حبّ أَهْلِ بَيْتِي عشرون [عِشْرِينَ] خَصْلَةً عَشْرٌ مِنْهَا فِي الدُّنْيَا وَ عَشْرٌ مِنْهَا فِي الْآخِرَةِ أَمَّا الَّتِي فِي الدُّنْيَا فَالزُّهْدُ وَ الْحِرْصُ عَلَى الْعَمَلِ وَ الْوَرَعُ فِي الدِّينِ وَ الرَّغْبَةُ فِي الْعِبَادَةِ وَ التَّوْبَةُ قَبْلَ الْمَوْتِ وَ النَّشَاطُ فِي قِيَامِ اللَّيْلِ وَ الْيَأْسُ مِمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ التَّاسِعَةُ بُغْضُ الدُّنْيَا وَ الْعَاشِرَةُ السَّخَاءُ وَ أَمَّا الَّتِي فِي الْآخِرَةِ فَلَا يُنْشَرُ لَهُ دِيوَانٌ وَ لَا يُنْصَبُ لَهُ مِيزَانٌ وَ يُعْطَى كِتابَهُ بِيَمِينِهِ وَ يُكْتَبُ لَهُ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ يَبْيَضُّ وَجْهُهُ وَ يُكْسَى مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ وَ يَشْفَعُ فِي مِائَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ بِالرَّحْمَةِ وَ يُتَوَّجُ مِنْ تِيجَانِ الْجَنَّةِ وَ الْعَاشِرَةُ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَطُوبَى لِمُحبّي أَهْلِ بَيْتِي. (الخصال، ج۲، ص ۵۱۵).
[۱۲]. شوری / ۲۳.
[۱۳]. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى، قَالَ: هُمُ الْأَئِمَّةُ (ع). الكافي، ج۱، ص ۱۳.
[۱۴]. حبّ عَلِيٍ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ نِفَاقٌ وَ اللَّهِ لَا يُحبّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا يُبْغِضُهُ إِلَّا مُنَافِقٌ (الامالی لصدوق، ص ۴۴۱).
[۱۵]. َ لِكُلِّ شَيْءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حبّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ (الكافي (ط – الإسلاميّة)، ج۲، ص: ۴۶).
[۱۶] . آل عمران / ۳۱.
[۱۷] . حبّ دنیا و حبّ خدا هرگز در یک دل با هم جمع نمیشود. (مجموعه ورّام، ج ۲، ص ۱۲۱).
[۱۸] . چگونه مدّعی حبّ خداست کسی که حبّ دنیا را در قلبش دارد. (غررالحكم، ص ۱۴۱).
[۱۹] . همانگونه که خورشید و شب باهم جمع نمیشوند، حبّ خدا و حبّ دنیا با هم نمیسازند. (همان).
[۲۰] . و اللّهِ! خدا را دوست ندارد آنکه دنیا را دوست میدارد و از غیر ما پیروی میکند (كافی، ج ۸، ص ۱۲۸).
[۲۱] . اگر به راستی خدا را دوست میدارید، حبّ دنیا را از قلبتان خارج کنید. (غررالحكم، ص ۱۴۱).
[۲۲] . شما مردم، ناصحان و خیرخواهان خود را دوست ندارید. (اعراف / ۷۹).
[۲۳] . ترجمه: در اجرای دین خدا نسبت به آن دو دلسوزی شما را نگیرد. (نور / ۲).
[۲۴] . كافی، ج ۲، ص ۶۳۹.
بسیار زیبا….استاد التماس دعا
………………………………………..
ممنونم، سلامت و پایدار باشید.