۷ـ دین حرکت و جهاد
حرکت و جهاد رمز حیات و سرزندگی است. تمامی موجودات عالم دارای حرکتند، نهاد جهان نا آرام است.
دل یک ذرّه را که بشکافی، درونش را به شدّت نا آرام و بیقرار می یابی، حتّی «كوهها را مىبينى و مى پندارى كه ساکنند و حال آنكه آنها ابر آسا در حركتند».[۱]
بوتۀ گیاه با نمو و حرکت به بار می نشیند، خورشید با حرکت موجب بقای گیتی است، زمین با حرکت حیات و خرمی دارد و … جهاد و حرکت سنت بدون تبدیل و لایتغیر الهی بر پهنۀ خلقت است. اگر موجودات هستی، از ذرّات تا کرات و از خاک تا افلاک، بی حرکت و ساکن شوند، عالم نابود می شود.
حال، چگونه انسان که اشرف مخلوقات است، می تواند خود را از این سنّت بزرگ حاکم بر خلقت مستثنی و جدا بداند و از جهاد و حرکت باز بماند. ساکن بودن بشر، یعنی: نیستی و مرگ او. راه کمال با کوشش و جهاد طی میشود.
دین خدا راه کمال آدمیان است که با حرکت، این راه سعادت پیموده می شود و بدون جنبش و جهاد، وصول به مقصد غیر ممکن است. حتی قرآن، در یک جا ماندن و ساکن شدن را جایز نمیداند و دستور میدهد، در زمین سیر کنید (قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْض)[۲] و با تفکر و عبرت، ارتقاء و رشد بیابید.
از این روی، آنکه میگوید: «عاشق سفر هستم ولی از رسیدن متنفرم…» سخن درستی بر زبان میراند، او میخواهد بگوید: نباید احساس رسیدن داشته باشی، زیرا متوقّف میشوی و از «صیرورت» و شدن، باز میمانی.
و چه خوب است این سخن که می گوید:
«زندگی مثل دوچرخه سواری است، برای حفظ تعادل باید حرکت کنید».
هندسه ریزیِ تعالیم نورانی و پربار اسلام، به وسیلهی خدای معمار توانای هستی طوری طراحی شده که روح تلاش و حرکت و جهاد را در پیروان خویش میدمد و آنها را از رکود و سکون و بی تفاوتی میرهاند. درست مثل اجزاء و قطعات مختلف یک قطار، که طوری طراحی و در کنار هم چیده شدهاند که میتوانند هماهنگ با موتور محرکه، موجب حرکت سرنشینان ماشین به سوی مقصد شوند، همینگونه، دستورالعمل های اسلام هم باعث پیشرفت و جنبش و حرکت است.
اسلام، مروّج فرهنگ جهادگری و کوشش است. بی تفاوتی و سستی و تنبلی در این دین مقدس مورد سرزنش واقع شده، تا آنجا که امام باقر (ع) فرموده اند:
الْكَسَلُ يَضُرُّ بِالدِّينِ وَ الدُّنْيَا.[۳]
«تنبلى به دين و دنيا آسيب مى رساند».
همانگونه که اگر آب جریان نداشته باشد و در یک مکان ثابت بماند، بو می گیرد و به برکه ای فاسد تبدیل می شود، که محل تجمع انواع میکروب ها و موجودات موذی می گردد، انسان هم با سکون و بی حرکتی می پوسد و حاصلی به بار نمی آورد.
آری! آب، با تلاش و حرکت طراوت خود را حفظ می کند و به اقیانوس می پیوندد و بی کرانه می شود، نیز جهاد و حرکت، کلید تعالی و عزّت آدمی است. امیر مؤمنان علی (ع) می فرمایند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الْجِهَادَ وَ عَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصْرَهُ وَ نَاصِرَهُ وَ اللَّهِ مَا صَلَحَتْ دُنْيَا وَ لَا دِينٌ إِلَّا بِهِ.[۴]
«همانا خدای عزوجلّ جهاد را واجب ساخت و بزرگش داشت و آن را یاری خود قرار داد و یاریش نمود، به خدا قسم! دین و دنیا جز به جهاد اصلاح نمی شود».
نیز در یک خطبه، ضمن بیان فضیلت جهاد، در بارۀ نتایج شوم ترک این دستور مترقی فرمود:
«هر كه جهاد را ترك كند، گرفتار این امور می شود: ۱ـ خدا جامه ذلت بر او بپوشاند ۲ـ گرفتار بلا شود ۳ـ بر سر او خوارى و زبونى فرو بارد ۴ـ نور خرد از دل او رخت كشد و عقلش تباه شود ۵ـ با فرو گذاشتن جهاد، حق او پایمال شود ۶ـ ظالمان و متجاوزان مسلط گردند هر چه فرياد زند و داد خواهد، كسى داد او ندهد و از عدالت و انصاف محروم گردد».[۵]
انسان اسلام، یک لحظه وقفه و سکون ندارد و همواره با کوشش و جنبش، چون موج نا آرام و بی قرار به سوی کمال در حرکت است.
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم موجیم که آرامش ما در عدم ماست
عمل به اسلام، روح بی تابی و بی قراری را در درون آدمی می دمد و کوشش و جهاد را بر برون حاکم میکند. این جوشش درون و جنبش برون راه شیدایی و رمز شکوفایی است، که در تأثیر قطعی آن می خوانیم:
وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا.[۶]
«و كسانى كه در راه ما بکوشند، به يقين، آنان را به راه هاى خود رهنمون می شویم».
خداوند، به جهادگران برتری بخشیده و آنان را ستوده و پیام قرآن برای همهی عصرها و تمامی نسلها چنین است:
«مؤمنان خانه نشين كه زيانديده نيستند، با آن مجاهدانى كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد مىكنند يكسان نمىباشند. خداوند، كسانى را كه با مال و جان خود جهاد مىكنند، به درجهاى، بر خانه نشينان مزيّت بخشيده و همه را خدا وعده نيكو داده، ولى مجاهدان را بر خانه نشينان به پاداشى بزرگ، برترى بخشيده است».[۷]
در قرآن، بر «جهاد فی سبیل الله» سفارش ویژه ای به عمل آمده، در آیات فراوانی، جهاد در کنار ایمان و هجرت مورد تأکید قرار گرفته است. زیرا که ایمان و هجرت هم، مانند جهاد، موجب سیال بودن و جریان داشتن و حرکت می باشد.
الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون.[۸]
«كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند، نزد خدا درجه ای والاتر دارند و اينان همان رستگارانند».
یک مسلمان، هیچگاه به وضع موجود بسنده نمی کند و پیوسته در اندیشهی وصال و ایصال به وضع ایده آل در تلاش و تکاپو می باشد. اسلام نمیگذارد یک مسلمان، بی تفاوت و بی حرکت بماند، بلکه به پیروان خود دستور می دهد که روز به روز، باید در حال پیشرفت و ترقی باشند و حتی نباید دو روز آنان یکسان باشد. چنانکه پیشوای صدق و راستی امام صادق (ع) می فرمایند:
مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الزِّيَادَةَ فِي نَفْسِهِ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ وَ مَنْ كَانَ إِلَى النُّقْصَانِ أَقْرَبَ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَيَاةِ.[۹]
«هر کس دو روزش یکسان باشد زیانکار است و هر کس روز دومش از روز اولش بدتر باشد نفرین شده است و هر کس در اندیشهی پیشرفت خود نباشد به نقص می گراید و هر که به نقصان گراید، برای او مرگ بهتر از زندگی است».
به سخنی بس سازنده و حرکت آفرین از امام کاظم (علیه السلام) گوش جان میسپاریم، تا بنگریم که رهبران معصوم ما چه هشیارانه و بیدارگرانه، برای پیروان و دوستان خویش رهنمود تحرّک بخشی و پویایی سر داده اند و فرموده اند:
لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ.[۱۰]
«از ما نیست هر کس که هر روز به حساب خویش رسیدگی نکند، که اگر عمل نیک نموده بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی کرده از خدا طلب استغفار کند و توبه نماید».
جهاد اسلام، چهره های مختلف دارد و تنها در مبارزه و رویارویی با دشمن در جبهه ها و مرزهای جغرافیایی خلاصه نمی شود، بلکه گسترهی وسیعی دارد که هر گونه کوشش و تلاش جانی، مالی، زبانی و تمامی حرکتهای روحی، فکری و فرهنگی بشر را شامل میگردد.
پس نباید دامنهی گستردۀ جهاد را کوچک کنیم و آن را منحصر در تلاش های نظامی نماییم. باید بدانیم که: جهاد مسلحانه با دشمن بیرونی، در عین اهمیتی که دارد، اما پایین ترین مرحلۀ جهاد و «جهاد اصغر» محسوب می شود؛ «جهاد اکبر»، جهاد با نفس و مبارزه با هوا و هوس های نفسانی است.[۱۱]
أَفْضَلُ الْجِهَادِ جِهَادُ النَّفْسِ عَنِ الْهَوَى وَ فِطَامُهَا مِنْ لَذَّاتِ الدُّنْيَا.[۱۲]
«بالاترین جهاد، مبارزه با هوای نفس و بازداشتن آن از لذت های نامشروع دنیوی است».
در اینجا توجه شما خوانندۀ محترم را به یک گزارش ارزشمند در بارۀ گونههای جهاد، از کتاب شریف کافی جلب می کنم.
وقتی «فضیل بن عیاض» از امام همام، حضرت صادق (ع) در بارۀ مستحب یا واجب بودن جهاد می پرسد، حضرت در پاسخ می فرمایند:
«جهاد بر چهار قسم است: دو قسم آن فريضه (واجب) است، یک قسم دیگر سنّت (مستحب) است كه با واجب (به فرمان امام معصوم) انجام می گیرد و قسم چهارم هم که سنّت است. امّا آن دو جهاد كه فريضهاند: يكى جهاد با نفس است، در باز داشتن نفس از معصیت های الهی، كه این بزرگترين جهاد است و ديگرى پيكار (و جهاد) با كافرانى كه هم مرز شمايند، كه آن نيز فريضه است. امّا آن جهاد كه سنّتى است كه جز به فريضه بدان دست نيازند، جهاد با دشمن است، كه بر تمام امّت واجب است و اگر آن جهاد را ترك كنند عذاب بر آنها درآيد و اين عذاب تمام امّت را در برگيرد و آن جهاد، بر امام سنّت است و تعريفش آن است كه امام با امّت بر سر دشمن تازد و با دشمنان جهاد كند. امّا جهادى كه فقط سنّت است، برپا داشتن هر سنّت (نبوى) است كه انسان بر پاى دارد و در برپا نگهداشتن و برآوردن و زنده كردن آن مبارزه كند. پس سعى و عمل در راه آن بهترين اعمال است، زيرا زنده داشتن سنّت است و پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: “هر كس سنّت و قانون نيكى را بنيان گذارد پاداشش از آن اوست و نيز از ثواب همه آنان كه تا روز قيامت بدان عمل مىكنند بهره مىبرد، بىآنكه از ثواب خود آنان چيزى كاسته شود”».[۱۳]
در کتاب ارشاد القلوب دیلمی روایتی را از نبی اعظم اسلام (ص) نقل نموده، که آن رسول عزّت فرمودند:
«يكى از دربهاى بهشت “باب المجاهدين” است، كه جهادكنندگان در راه خدا از آن درب داخل بهشت مي شوند، در حالى كه ملائك ايشان را تعظيم كنند و مرحبا گويند و أهل محشر به ايشان (با ديده حسرت) نظر كنند و هيچ جهادى بزرگ تر از جهاد با نفس نيست، زيرا نفس، انسان را به بدى وا میدارد و راغب به شرّ و فساد است و تمايل به شهوات دارد و باز دارنده از اعمال خير است و آمال و آرزويش بسيار دراز است و هول و هراس قيامت را فراموش مي كند و رياست را دوست مي دارد و هميشه طالب راحتى است و خداوند در مذمت آن (از قول حضرت يوسف بازگو كرده و) فرموده: إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي (یوسف/۵۳). همانا نفس امّاره، آدمى را سخت، به كارهاى زشت و ناروا وامىدارد، مگر آنكه خدا بلطف خاص خود مرا حفظ فرمايد».[۱۴]
در روایت دیگر از رسول خدا (ص) چهرۀ دیگری از جهاد در راه خدا اینگونه بیان شده است:
أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهُمُّ بِظُلْمِ أَحَدٍ.[۱۵]
«بهترین جهاد این است که انسان شب را صبح کند، در حالی که هرگز به فکر ستم به احدی نباشد».
می توان سلمان و بـوذر زیستن طـرح نـو در زندگانـی ریختن
می توان خود را به عرش آویختن یا که با ذلّت بـه فـرش آمیختن
می توان مُلک و مَلک تسخیر کرد رازِ إنّـی أعـلمُ تفـسیر کــرد
می توان بـا بندگـی پرواز کرد یا که راه خود به ظلمت باز کرد
میتوان چون موج طوفان بودسخت یا چوخاشاکـی به روی رود رفت
می توان پیمـود ره تــا انتهـا لـیسَ لـلإنسانَ الّا ما سعـی
می توان با حـرکت و بالندگـی رفـت بـر بـالای بـام زندگی
می توان خود را خدایی ساختن شرطِ آن تصمیم وعزم وخواستن[۱۶]
از آنچه گفته آمد، چنین بر می آید که مکتب تعالی بخش اسلام برای رهروان خویش یک حیات پویا و پیشرو ترسیم نموده و همگان را به جهاد و تحرک فرا خوانده و از بی تعهدی و بی رمقی و بی دردی بر حذر داشته است.
بنابراین، اگر یک مسلمان واقعی بخواهد به واقع پایبند به دستورات این دین باشد و رفتار خود را بر آن منطبق سازد، هرگز توقف نخواهد داشت و روز به روز، بر ترقّی و تعالی روحش افزوده خواهد گشت. این همان مقصد و هدف والایی است که خدای خالق هستی برای بشر تعریف نموده و از بندگان خویش خواسته که با سبقت در خیرات (فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات)[۱۷]، بر تلاش و حرکتشان بیفزایند و به درجات هر چه بالاتر صعود نمایند.
در واقع تضمین کمال و سعادت بشر با حرکت و جهاد مستمر میسّر می شود، جهاد در درون و جهاد در برون. با حفظ این نکته که حرکتها و کوششهای درونی، بسیار نقش آفرین تر از حرکتهای بیرونی است و تا انسان در عرصۀ درون خویش تلاش های سازنده نداشته باشد، در عرصۀ بیرون از وجودِ خویش نمی تواند چندان مؤثّر واقع شود؛ از این روی، جهاد با درون (نفس) جهاد اکبر خوانده شده است.
—————————————- از کتاب مهندسی اسلام ج ۲ تألیف مهندس حنیف نیا
[۱] . وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب (نمل / ۸۸).
[۲] . انعام / ۱۱ و نمل / ۶۹ و عنکبوت / ۲۰ و روم /۴۲.
[۳] . تحف العقول، ص ۳۰۰.
[۴] . الكافي (ط – الإسلامية)، ج۵، ص ۸.
[۵] . أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَف. نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص ۶۹.
[۶] . عنکبوت / ۶۹.
[۷] . لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً (نساء / ۹۵).
[۸] . توبه / ۲۰.
[۹] . الأمالي ( للصدوق)، ص ۶۶۸ .
[۱۰] . الكافي (ط – الإسلامية)، ج۲، ص ۴۵۳.
[۱۱] . أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ بِسَرِيَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ (الكافي (ط – الإسلامية)، ج۵، ص ۱۲).
[۱۲] . عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص ۱۲۲.
[۱۳] . عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عِيَاضٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع): عَنِ الْجِهَادِ سُنَّةٌ أَمْ فَرِيضَةٌ فَقَالَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَوْجُهٍ فَجِهَادَانِ فَرْضٌ وَ جِهَادٌ سُنَّةٌ لَا يُقَامُ إِلَّا مَعَ الْفَرْضِ فَأَمَّا أَحَدُ الْفَرْضَيْنِ فَمُجَاهَدَةُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ وَ مُجَاهَدَةُ الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ فَرْضٌ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِي هُوَ سُنَّةٌ لَا يُقَامُ إِلَّا مَعَ فَرْضٍ فَإِنَّ مُجَاهَدَةَ الْعَدُوِّ فَرْضٌ عَلَى جَمِيعِ الْأُمَّةِ وَ لَوْ تَرَكُوا الْجِهَادَ لَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ وَ هَذَا هُوَ مِنْ عَذَابِ الْأُمَّةِ وَ هُوَ سُنَّةٌ عَلَى الْإِمَامِ وَحْدَهُ أَنْ يَأْتِيَ الْعَدُوَّ مَعَ الْأُمَّةِ فَيُجَاهِدَهُمْ وَ أَمَّا الْجِهَادُ الَّذِي هُوَ سُنَّةٌ فَكُلُّ سُنَّةٍ أَقَامَهَا الرَّجُلُ وَ جَاهَدَ فِي إِقَامَتِهَا وَ بُلُوغِهَا وَ إِحْيَائِهَا فَالْعَمَلُ وَ السَّعْيُ فِيهَا مِنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ لِأَنَّهَا إِحْيَاءُ سُنَّةٍ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ. (الكافي، ج۵، ص ۹).
[۱۴] . وَ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: لِلْجَنَّةِ بَابٌ يُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِينَ يَدْخُلُونَ مِنْهُ وَ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ تَتَرَحَّبُ بِهِمْ وَ أَهْلُ الْجَمْعِ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِمْ بِمَا أَكْرَمَهُمُ اللَّهُ وَ أَعْظَمُ الْجِهَادِ جِهَادُ النَّفْسِ لِأَنَّهَا أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ رَاغِبَةٌ فِي الشَّرِّ مَيَّالَةٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُتَثَاقِلَةٌ بِالْخَيْرَاتِ كَثِيرَةُ الْآمَالِ نَاسِيَةٌ لِلْأَهْوَالِ مُحِبَّةٌ لِلرِّئَاسَةِ وَ طَالِبَةٌ لِلرَّاحَةِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي. (إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج۱، ص ۹۸).
[۱۵] . المحاسن، ج ۱، ۲۹۲، ص ۴۷.
[۱۶]. دیوان اشعار نویسنده.
[۱۷]. بقره / ۱۴۸.