درخت غدیر
و پیامدهای مثبت و منفی آن
به قلم: مهندس ابراهیم حنیف نیا
.
فهرست مندرجات
اهمیت امـامـت در اسـلام
- امامت در كتاب خدا
۲ـ امامت در كلام رسول خدا
۳ـ غدیر اوج توجه به امامت
درخت غدیر
حمله به نهال غدیر
غدیر در کربلا
پیوند غدیر، عاشورا، مهدی(ع)
پیامدهای مثبت و منفی غدیر
الف) در حوزه مثبت
ب) در حوزه منفی
اینک، وظیفه چیست؟!
.
.
چکیده
امامت در اسلام، دارای جایگاه اساسی و رفیعی است. بدون آن، نه دین شناخته می شود و نه عملی شدن آن تضمین می گردد. خدای متعال، برای جلب توجه بندگان به این مهم، کم نگذاشته و پیامبر اکرم (ص) مأموریت خود را در این راستا، به نحو احسن به انجام رسانیده است.
بی شک، غدیر بزرگ ترین فراز تاریخ بشر، جهت اتمام حجت خدا با مردمان تمامی زمان ها برای تحکیم ولایت امیر مؤمنان (ع) و اولاد معصوم ایشان است. با پشت کردن مردم به غدیر و بی توجهی آنان به وصیت مهم رسول خدا (ص) خسارات جبران ناپذیری برای بشریت به بار آمد.
در این نوشتار کوتاه، پس از ذکر اهمیت امامت در اسلام، اشاره ای به محتوای خطابۀ سرنوشت ساز پیامبر (ص) در روز غدیر شده، آنگاه، با توصیف درخت استوار ولایت که در غدیر نشانده شد، به صدمات و لطماتی که به این نهال نوپای سعادت و عزبت وارد گشت پرداخته شده است. در پایان، با بیان پیوند بین غدیر، عاشورا و ظهور، برخی از پیامدهای مثبت و منفی غدیر شمارش گشته است. امید که درس عبرتی باشد برای همۀ آنان که دلشان برای رهایی انسان از ظلم و بی عدالتی می تپد و می خواهند بدانند، اینک وظیفه چیست؟
کلید واژه ها: غدیر، امامت، مهدی، عاشورا، درخت غدیر، پیامدهای غدیر
.
.
آن درختی را که در روز غــدیر
کاشت پیغمبر پس از او شد اسیر
آبیاری شد به خـون در کربـــلا
در ظهـور آن می دهد باری کثیر[۱]
.
اهمیت امـامـت در اسـلام
امامت در اسلام، به عنوان اصل اساسی[۲] دین قلمداد گشته و پیروی از امامان معصوم (علیهم السلام) بسیار اهمیت داده شده است. بدون اعتقاد به آن پاك مردان قدسی، دین كامل نمیباشد و خدای، بی ولایت، هیچ عملی را از بندگان نمیپذیرد (لا یقبل الله من العباد عملاً) و نتیجهاش گمراهی محض است (ظللت عن دینی).
با یک بررسی و مرور سریع در قرآن و روایات رسیده از پیامبر عظیمالشأن اسلام و سخنان ائمه اطهار علیهمالسلام، به خوبی میتوان یافت كه: در بین تمامی موضوعات و مسائل دین، به هیچ مسئلهای چون “امامت” اهمیت داده نشده است. به جرأت میتوان گفت: چه در منابع حدیثی شـیعه و چه اهل سنت، مسائل مربوط به امامت با گستردگی و تأكید هر چه تمامتر آورده شده و به عنوان زیربنای سعادت بشر قلمداد گردیده است.
عن الصادق (علیه السلام): نَحنُ اَصلُ کُلِّ خَیرٍ[۳]
امام صادق (علیه السلام) فرمود: “ما امامان ریشه و اصل هر نیكوئی هستیم.”
در بین دستورات اعتقادی و تعالیم دینی، مسائل بخش امامت، بیشترین حجم را چه از نظر كمّی و چه از نظر كیفی تشكیل میدهد. این مطلب، نشانه ریشهای بودن مكتب امامت در اسلام است.
گرایش و اعتقاد به جانشینان راستین پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان عاملی بنیادین در راه حفظ و پاسداری آئین و نیز به عنوان تنها راه هدایت راستین مردم به اسلام و صراط مستقیم است. لذا، به طور فشرده، به این مطلب، در کتاب خدا و سخنان رسول اکرم (ص) میپردازیم.
.
۱ـ امامت در كتاب خدا
قرآن حساسیت خاصی نسبت به امامت نشان داده، تا جائی كه تكمیل دین را منوط به تعیین امام، توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) دانسته است. آن جا كه در سال آخر عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حجه الوداع، روز غدیر خم، از جانب خدا آیه تبلیغ[۴] نازل میشود و با لحن تهدیدآمیزی، خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، او را موظّف میكند كه جانشین خود را معرفی كند. پس از انجام مأموریت، آیه نازل میگردد كه:
الیَومُ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم…[۵]
امروز دین شما را كامل گردانیدم.
خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) واقعۀ روز غدیر را این گونه گزارش میكند:
… وَ لَقَد اَمَرَنی رَبّی تَبارَکَ وَ تَعالی اَن اَفتَرِضُ مِن حَقِّکَ ما اَفتَرِضُ مِن حَقّی، وَ اِن حَقَّکَ لَمَفروُضٌ عَلی مَن آمَنَ بی، وَ لَولاکَ لَم یُعرَف عَدُوُّ اللهِ، وَ مَن لَم یَلقِهِ بِوِ لایَتِکَ لَم یَلقِهِ بِشَیءٍ.
یا علی! همانا خداوند تبارك و تعالی مرا امر كرد كه حق تو را واجب سازم مانند حق خودم و حق تو بر هر كسی كه به من ایمان آورد واجب است. و اگر تو نبودی دشمن خدا شناخته نمیشد. و هركس ولایت تو را نداشته باشد هیچ چیزی ندارد.
سپس فرمود: خدای عزوجل بر من نازل كرد:
یا اَیُّها الرَّسوُلُ بَلَّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ، یَعنی فی وِلایَتِکَ یا عَلی. وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَةُ، وَ لَو لَم اُبَلِّغ ما اُمِرتُ بِهِ مِن وِلایَتِکَ لَحَبِطَ عَمَلی.
“ای رسول! ابلاغ كن آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده.” یعنی: ولایت تو را یاعلی. و اگر این كار را نكنی رسالت خدا را ابلاغ ننمودهای، یـعـنـی: اگر آنچه كه بدان امر شدم درباره ابلاغ ولایت تو انجام نمیدادم، اعمالم حبط میشد و از بین میرفت (و خدا از من نمیپذیرفت).
آنگاه، در دنباله گزارش خطاب به حضرت علی (علیه السلام) میفرماید:
وَ مَن لَقِیَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ بِغَیرِ وِلایَتِکَ فَقَد حَبِطَ عَمَلُهُ، وَغَدا سُحقاً، وَ ما اَقوُلُ اِلّا قَولَ رَبّی تَبارَکَ وَ تَعالی، وَ اِنَّ الَّذی اَقوُلُ لَمِنَ اللهِ اَنزَلَهُ فیکَ.
هر كس خدا را ملاقات كند و ولایت تو را نداشته باشد، بطور قطع عملش نابود است و موجب دوری او از رحمت خداست. و من جز، سخنِ خداوندِ تبارك و تعالی را نمیگویم. آنچه را كه دربارۀ تو میگویم همانست كه خداوند درباره تو نازل نموده است.[۶]
پس، اكمال دین و اتمام نعمت، به تعیین امام توسط پیامبر و از جانب خداست. بدون امام، قانون خدا مجری و كتاب آسمانی او معلّم ندارد و قابل استفاده نیست. چون هر كسی به رأی خود از آن برداشت میكند، كه جنگ ۷۳ فرقه و بیشتر از آن، شاهد این مطلب است.
آیات بسیار زیادی در قرآن، در مورد ولایت و امامت وجود دارد. كمتر آیهای میتوان یافت كه بوی ولایت ندهد و به نحوی به آن مرتبط نباشد. در واقع، امامان معصوم (علیهم السلام) كلمات الله و آیات الله هستند. خودشان فرمودهاند:
نحن كلمةُ الله، نحن الایات.
امام رضا (علیه السلام) میفرماید: نَحنُ الکَلِماتُ الَّتی لا تُدرَکُ فَضائِلُها[۷]
“ما كلماتی هستیم كه فضائلشان قابل درك نیست.”
علی (علیه السلام) هم میفرماید:
ما لِلّهِ آیةُ اکبَرُ منّی[۸]
” خدا آیهای بزرگتر از من ندارد.”
از امام باقر و امام صادق علیهم السلام در توضیح آیه:
اِنَّ هذَا القُران یَهدی لِلَّتی هِیَ اََقوَمُ.[۹]
همانا این قرآن به راهی كه اقوم و استوارتر است هدایت میكند.
فرمودند: یعنی هدایت میكند به ولایت و به سوی امام.[۱۰]
پیگیری این موضوع در قرآن بسیار جالب و شنیدنی است، كه به لحاظ جلوگیری از طولانی شدن بحث، از بیان بیشتر آن خودداری میشود. علاقهمندان به كتاب هائی كه در این زمینه نوشته شده، از جمله اصول كافی ، بخش “كتاب الحجه” مراجعه نمایند.[۱۱]
۲ـ امامت در كلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در طول عُمر پُر بركت خود، به هیچ مسئلهای همچون “امـامـت” تأكید نكرده است. آن بزرگوار بارها و بارها، به مناسبت های گوناگون و با عناوین مختلف، در طول حیات خویش به امـامـت توصیه نموده و از هر فرصتی كه بوجود میآمد، یا عمداً خود آن پیامآور رحمت بوجود میآورد، مقام حضرت علی (علیه السلام) و امام بعد از خودش را گوشزد میكرد.
از اولین روزهای ابلاغ رسالت گرفته، تا مقاطع و حالات مختلف، در سفر یا در حضر، در حالت جنگ یا صلح و … حتی در واپسین لحظات زندگی، در هیچ موقعیتی از این مهم فروگذار نكرده و بر ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و معصومین پاك بعد از خود اصرار ورزیده است. البته این همه تصریح و تأكید، چیزی نبوده كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) از جانب خود بر زبان رانده باشد، بلكه از جانب خدا بدین مهم مأمور بوده است.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمود:
“پیامبر (صلی الله علیه و آله) را یكصد و بیست بار به سفر معراج بُردند و هر بار، خدای عزَّوجل بیشتر از سفارش به انجام واجبات، به ولایت علی (علیه السلام) و امامان بعد از او، به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) سفارش می کرد.”[۱۲]
آن رسول گرانقدر هم، انصافاً در این ارتباط سنگ تمام گذاشته و آنگونه كه لازم بوده وظیفه خویش را به نحوِ اَحسن به انجام رسانده و از هیچ بیان و كوششی دریغ نورزیدند. با وجود همه خفقان و فشاری كه بعد از حیات رسـول خـدا (صلی الله علیه و آله) به وجود آوردند، كه نگذارند امامت مسیر اصلی و درست خودش را طی كند دوستان از ترس و هراس و دشمنان از روی حقد و حسد، حقایق را نتوانستند بگویند و نگفتند، امّا با این وجود، امروز روایات و شواهد بیشمار، در كتب شیعه و سُنّی آنقدر فراوان و صریح است، كه حجت را بر همگان تمام میكند.
.
۳ ـ غدیر اوج توجه به امامت
اوج توجه و توصیه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به “مسئله ولایــت” را میتوان در خطبه غدیریه آن حضرت یافت.
اكنون كه سخن به اینجا كشید، خوب است تذكر داده شود كه، متأسفانه داستان “غــدیــر” و خطبهای كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آن روز، در اجتماع عظیم مسلمانان ایراد فرمود، آن گونه كه بوده و هست به گوش بسیاری نرسیده و افراد زیادی از كم و كیف و محتوای آن بیخبر یا كمخبرند.
اغلب مردم، از خطبۀ غدیر فقط یك جمله “من كنت مولاه فهذا علی مولاه” را در خاطر دارند و حال آنكه، آن رسول عظیمالشأن چندین ساعت، در آن صحرای گرم و سوزان، به ایراد سخنرانی پرداخت و محور اصلی سخنان آن حضرت هم طی این چند ساعت، معرفی امیرالمومنین علی (علیه السلام) به امـامـت و ذكر صفات و ویژگیهای خاص او و نیز معرفی جانشینیان بر حق و معصوم بعد از او، تا حضرت مـهـدی (علیه السلام) است.
در این خطبه، با تعبیرهای مختلف و بارها، بر فضیلت و ولایت حضرت علی (علیه السلام) تأكید شده است. مرور این خطبه جای شك و بحث را بر هر منكر بهانهجوئی میبندد. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به بهترین وجه و زیباترین بیان، به دستور خداوند، نه تنها فقط خلافت علی (علیه السلام) بلكه خلافت دوازده امام بعد از خود را ابلاغ فرمود، و از همه مسلمانان حاضر بیعت گرفت.
در اینجا، اشاره مختصری به بعضی فرازهای این خطبۀ حسّاس و سرنوشتساز میكنیم.
در سخنرانی مفصل روز غدیر، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) پس از بیان حمد و ثنای الهی فرمودند:
«خداوند به من اعلام نموده كه اگر آنچه بر من نازل فرموده ابلاغ نكنم، رسالت او را به انجام نرساندهام. و خدای تبارك و تعالی تضمین نموده كه مرا حفظ كند. سپس، این چنین به سوی من وحی فرستاد:
یا اَیُّها الرَّسوُلُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ فی عَلیٍّ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَةُ وَ اللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ.
ای رسول! ابلاغ كن آنچه در مورد علی از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، زیرا اگر انجام ندهی رسالت الهی را نرساندهای. نترس! خدا تو را از مردم حفظ میكند.
مَعاشِرَ النّاسِ ما قَصَّرتُ فی تَبلیغِ ما اَنزَلَهُ اِلَیَّ وَ اَنَا اُبَیِّنُ لَکُم سَبَبَ نُزُولِ هذِهِ الایَةِ: اِنَّ جَبرئیلَ علیه السّلام هَبَطَ اِلیَّ مِراراً ثَلاثاً یَأمُرُنی عَنِ السّلامِ رَبّی وَ هُوَ السَّلامُ اَن اَقوُمَ فی هذِهِ المَشهَدُ فَاُعلِمَ کُلَّ اَبیَضٍ وَ اَسوَدٍ اَنَّ عَلیّ بن ابیطالبٍ اَخی وَ وَصیّی وَ خَلیفَتی وَ الاِمامُ مِن بَعدی…
ای مردم! در تبلیغ آنچه خدا بر من نازل كرده كوتاهی نكردهام. من سبب نزول این آیه را برای شما روشن میكنم: همانا جبرئیل سه بار بر من فرود آمده، و از سوی پروردگارم فرمان داد تا در این مكان بپا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام نمایم كه علی بن ابیطالب برادر و وصی و جانشین و امام پس از من است».
آنگاه، پس از بیان موقعیت علی (علیه السلام) نسبت به خودش و اینكه، خداوند با آیه: انما ولیكم الله…[۱۳] ولایت او را تثبیت نموده فرمودند:
«از جبرئیل خواستم كه خداوند مرا از تبلیغ این مأموریت معاف بدارد، چون میدانستم كه در میان مردم، متقین اندك و منافقین بسیارند».
و با بیان این مطلب، كه خداوند این درخواست را نپذیرفت و از من راضی نمیشود، مگر آن كه دستور خدا در مورد علی (علیه السلام) و اطاعت واجب از او را بر تمامی افراد بشر ابلاغ کنم، فرمودند:
مَلعوُنٌ مَلعوُنٌ، مَغضوبٌ مَغضوبٌ مَن رَدَّ قَولی هذا وَ لَم یُوافِقهُ. اَلا اِنَّ جَبرَئیلَ خَبَّرَنی عَنِ اللهِ تّعالی بِذلِکَ وَ یَقوُلُ مَن عادی عَلیّاً وَ لَم یَتَوَلَّهُ فَعَلَیهِ لَعنَتی وَ غَضَبی…
ملعون است، ملعون است، مغضوب است، مغضوب است، آن كه این سخن مرا قبول نكند و با آن موافق نباشد. آگاه باشید كه جبرئیل از جانب خدای تعالی این گونه برایم خبر آورده، و میگوید: كه هر كس علی (علیه السلام) را دشمن بدارد، و ولایت او را نداشته باشد، بر اوست لعنت و غضب من.
در دنباله، باز هم با عبارت معاشر الناس (ای مردم!)، همه انسانها را در همه زمان ها مورد خطاب قرار داد و فرمود:
اَللّهُمَّ اِنّی اَشهِدُکَ وَ کَفی بی شَهیداً اَنّی قَد بَلَّغتُ…
خدایا! تو را شاهد میگیرم، و تو شاهد كافی هستی كه من وظیفهام را رساندم.
سپس آن رسول رحمت (صلی الله علیه و آله) در ادامه مردم را چنین هشدار دادند:
«ای مردم! ذریه و فرزندان هر پیغمبری از صلب خودش میباشد، ولی ذریه من از صلب علی (علیه السلام) است.
ای مردم! ابلیس، آدم (علیه السلام) را با حسد از بهشت خارج ساخت. پس شما به علی (علیه السلام) حسد نورزید، كه اعمالتان از بین میرود و قدمهاتان میلغزد. بدانید كه آدم (علیه السلام) با اینكه برگزیدۀ خدای عزوجل بود، به خاطر یك خطا به زمین فرو آورده شد، شما دیگر حساب كار خود را بكنید، در حالی كه در بین شما دشمنان خدا وجود دارد.
آگاه باشید! به طور قطع، بغض علی (علیه السلام) را در دل نمیگیرد مگر شقی و او را دوست نمیدارد، مگر تقی. به او ایمان نمیآورد مگر مؤمنِ با اخلاص. به خدا قسم! سورۀ “والعصر” درباره علی (علیه السلام) نازل شده (سوره والعصر را خواندند)».
در دنباله، پس از بیان صفات امیرالمومنین (علیه السلام) و این كه، كسانی بعد از او خلافت را به ناحق میگیرند و غصب میكنند و این كه منظور از “صراط مستقیم” در سوره حمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و سپس فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) كه از صُلب علی (علیه السلام) هستند، میباشد، سخن را به امام دوازدهم حضرت مهدی (علیه السلام) كشاندند و فرمودند:
مَعاشِرَ النّاسِ! اِنّی نَبیٌّ وَ عَلیٌّ وَصیّی، الا وَ اِنَّ خاتِمَ الاَئِمَّة مِنّا القائِمُ المَهدِیُّ صلوات الله علیه اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ، اَلا اِنَّهُ المُنتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ…
(ای مردم! من نبی هستم و علی (علیه السلام) وصی من. بدانید كه آخرین امامان قائم مهدی (صلوات الله علیه) از ماست. او دین را ظاهر میكند. آگاه باشید او از ظالمان انتقام میگیرد. آگاه باشید! او فتح كننده و نابود كننده دژهاست. آگاه باشید! او قاتل هر قبیلهای از اهل شِرك است. آگاه باشید! او طلب كننده خون همۀ اولیاء خدای عزوجل است… (باز هم ویژگیهای حضرت مـهـدی(علیه السلام) را ادامه میدهند).
آنگاه، پس از اینكه به مردم اَمر میكند، كه با علی (علیه السلام) و حسن و حسین علیهماالسلام و همه امامان بیعت نمایند و بیان چگونگی بیعت و شاهد گرفتن خدا كه آنچه را از او، درباره علی (علیه السلام) و جانشینان بعد از او خواسته، انجام داده میفرماید:
مَعاشِرَ النّاسِ! اِنَّ فَضائِلَ عَلیِّ بنِ ابیطالِبٍ عِندَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ قَد اَنزَلَها فی القُرآنِ اَکثَرُ مِن اَن اُحصِیَها فی مَقامٍ واحدٍ…
ای مردم! همانا فضائل علیبن ابیطالب نزد خدای عزَّوجل، كه در قرآن آنها را نازل كرده، بیشتر از آن است كه در یك جلسه بتوانم برایتان شمارش كنم).
مَعاشِرَ النّاسِ! مَن یُطِعِ اللهَ وَ رَسوُلَهُ وَ عَلِیّاً وَ الائِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرتُهُم فَقَد فازَ فَوزاً عَظیماً
ای مـردم! هر كس از خدا و رسولش و علی(علیه السلام) و امامانی كه آنها را ذكر كردم پیروی كند، به فوز عظیم (رستگاری بزرگ) نائل آمده است.
ای كاش در این نوشته بنا بر اختصار نبود، و همه خطبه آورده میشد، تا معلوم شود چه ناگفتهها از غدیر باقی مانده و هنوز هم پس از قرن ها، “مكتب ولایت”، در هالهای از غربت و مظلومیت است. (العاقل یكفیه الاشاره)
.
درخت غدیر
… چنین روزی در تاریخ سابقه نداشته. قرار است پیامبر پاکیها و راستیها در حرکتی بس مهم، بی سابقه و اساسی، صحنهای را به نمایش گذارد، که سعادت عالمیان را برای همیشه تضمین نماید.
او میخواهد درختی را بکارد، که تا جهان باقی است، به عالمیان و آدمیان بهره رساند و جانهای عزت خواه را تغذیه نماید.
آری! او روزی را برای درخت کاری خویش تعیین نمود، روزغدیر را. در بیابانی خشک، قَفر، ساکن و صامت، آرام و داغ، خالی از هر آب و آبادانی و پیراسته از هر چیز سرگرم کنندهای، که نظرها را به خود مشغول و حواسها را منحرف سازد و غفلت بیافریند!
زیرا، روز نهال کاری رسول خدا، سخت سرنوشتساز و حساس است، باید هیچ چیزی نباشد، که کسی را به خود سرگرم کند و او را از مشاهدۀ این عمل بنیادین پیامبر خدا باز دارد.
آخر، نهالی که پیامبر (ص) میخواهد بکارد، آنچنان حیاتی است که، حیات هستی و خصوصاً حیات بشر، بدان وابسته است. این درختی که میخواهد غرس شود، درخت عادی نیست! خدا در کتابش آنرا اینگونه وصف نموده است:
شَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ.[۱۴]
سایۀ این درخت، میخواهد همۀ هستی را در بر بگیرد و همه چیز را در پناه خود جای دهد، تا همه از خطر مصون بمانند. این درختی که میخواهد به دست پر توان رسول خاتم (ص) نشانده شود، آنچنان بَر و باری خواهد داد، که تا ابد همگان را تغذیه خواهد ساخت. میوههای رنگارنگ و گونهگون آن، نشاط جانها را به ارمغان خواهد آورد و کمال و عزّت پر شکوه انس و جن را فراهم خواهد آورد؛ به گونهای که:
لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم[۱۵]
قرار است، در سایۀ نهال طوبای ولایت، که میخواهد کاشته شود، همگان راحتی و امنیت یابند و با فراغ بال، توان پرواز و عروج به قلّههای بلند عزّت و شوکت و عبودیت پیدا کنند. این نهالی که قرار است کاشته شود یک نهال معمولی نیست، که سایهاش و ثمرش محدود باشد، بلکه نهالی است که اگر شکوفه دهد، همۀ هستی را شکوفا خواهد نمود، و اگر ثمر دهد، همۀ تلاشها و حرکتهای آرماندار تاریخ را به ثمر خواهد نشاند. این، اگر سایه افکن شود، تمام موجودات در سایهاش خواهند غنود.
به همین سبب، از قبل، رسول خردمند اسلام (ص) همۀ تمهیدات را فراهم ساخته، تا همه در غدیر حضور به هم رسانند. این درخت با حضور یکصد و بیست هزار نفر – که چنین اجتماعی تا آن زمان سابقه نداشت و شاید تا قیامت هم با آن ویژگی بیسابقه بماند – باید به نمایندگی از همۀ انسانهای عالم، از ابتدای خلقت تا قیامت، کاشته شود. باید همۀ رنگها، نژادها، ملیّتها، گروههای مردم، در این اجتماع حساس نماینده داشته باشند و همه شاهد باشند. تا بعداً بهانه نیاورند، که ما نبودیم، یا ندیدیم، یا فراموش کردیم و یا پیامبر (ص) برای ما و آیندگان درختی نکاشت!
مراسم درختکاری هم باید سه روز ، در آن صحرای گرم و سوزان طولانی شود، تا کاملاً در خاطرهها بماند. در کاشت درخت هم باید همگان، پیر و جوان، زن و مرد، سیاه و سفید و … شرکت داشته باشند، شهادت دهند و بر آن پیمان بندند. آری! پیمان بر کاشت درخت و سپس عهد سپردن بر محافظت از آن.
این پیمان باید هم قولی باشد، هم عملی. یعنی: همه، آن گونه که رهبر برایشان معین نموده است، به زبان تبریک بگویند و اقرار کنند. نیز، به طور عملی، همگان بیایند و دست در دست خدا (ید الله) گذارند؛ که مبادا پیمانشان را بگسلند …
همۀ سنگها، خاکها و هر چه در آن صحرای داغ بود شاهدند، زمین و زمان ناظرند، آسمان و آسمانیان میبینند، همۀ ذرات پراکنده در صحرای جحفه و در فضای غدیر گواهند. بلکه، خیل ملائک آسمان، در حال نظارۀ این مراسم پر شکوه و اساسی هستند.
به هر تقدیر، با تدبیر و همه جانبه نگری تمام، درخت سرنوشت ساز و کمال آفرین “ولایت” در غدیر نشانده شد. خدای بزرگ در آن روز، با کاشته شدن آن، کمال دین خود را به عالمیان اعلان نمود:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً.[۱۶]
رسول رحمت و مهر، اعلام نمود که پیام این مراسم آسمانی و عالمگیر را، حاضران به غایبان و پدران به فرزندان، تا روز قیامت برسانند:
فَليُبَلِّغِ الشّاهِدُ الغائِبِ وَ الوالِدُ الوَلَدَ إلى يَومِ القِيامَة.[۱۷]
تا بر همه حجت باشد. مبادا آیندگان بگویند: ما نبودیم، ندیدیم، خبر نداریم و عذر آورند.
.
حمله به نهال غدیر
آری! مراسم درختکاری به زیباترین صورت ممکن، پایان یافت، آن گونه که شیطان نعره و فریاد مأیوسانه سر داد و مات و مبهوت گردید …
امّا افسوس! هفتادو پنج روز بیش نگذشت که سقیفه به پا شد، تا نهال غرس شده در غدیر را، از ریشه در آوَرَد و نابود سازد! نهالی که فقط هفتادو پنج روز عمر داشت و تازه میخواست رشد و نمو نماید. آنها همدست شدند، به جانش افتادند، و با همۀ توان و هرچه در دست داشتند، به نابودیش بپا خواستند.
تیره دلان و منافقان، که در زمان حیات رسول خاتم جرأت آشکار ساختن حقد و حسدهای خود را نداشتند، بلا فاصله پس از رحلت پیام آور رحمت دست به کار شدند و کینه های متمرکز خویش را بر علیه اهل بیت رسالت ظاهر نمودند.
ضربه های مهلکی بر آن نواختند. هر کس به هر چه در اختیار داشت بر آن ضربه زد. با سنگ و چوب، با غلاف شمشیر، با تازیانه، با آتش، با میخ، با در سوخته، با طناب و … با هرچه که به دستشان میآمد، درخت را و شاخههای آنرا … و حتی به برگها هم رحم نکردند؛ تا جایی که به بعضی از میوههای بینظیر آن صدمه زدند، یکی از میوههای آنرا با لگد لِه کردند و نارس، چیدند و نابود ساختند …
می رفت، که این درخت مظلوم به آتش کشیده شود و خاکستر شود و اثری از آن نماند … اگر مقاومت جانانه و دفاع مردانۀ همسر غریب علی (ع) نبود، از آن اثری باقی نمی ماند و همه چیز تمام می شد. چنین بود که زهرا (س) خود را فدا کرد، تا درخت ولایت بماند. او نخستین شهیدۀ راه ولایت شد. حفاظت از این درخت به قیمت بازوی خسته، پهلوی شکسته و صورت نیلی از ضرب سیلی و … تمام شد ….
نمایان شد به خط آتش و دود که جرم فاطمه حبّ علی بود
کار به جایی کشید که بعد از پیامبر (ص)، با برنامههای وسیع و گسترده و با بی رحمی تمام، در مدت پنجاه سال، چنان به درخت عزت و کمال آفرینِ عالمیان، صدمه زدند و آنگونه با تبلیغات و توطئههای پیچیده آنرا ضعیف و ناتوان ساختند، که هر کسی به آن ضربهای میزد و میرفت که برای همیشه از بین برده شود و انسانیت، از رسیدن به کمال، در پناه آن باز مانَد.
به جای آن درخت طیّبه، شجرۀ خبیثه را نهادند:
وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ.[۱۸]
… تا شرک و جاهلیت پیشین زنده گردد، آنگاه تا ابد شیطان بر انسانها حاکم، و ظلم و تباهی و پستی، بر عالم چیره شود.
آنها که درسقیفه کار را آغاز کردند و بعد ادامه دادند، قصدشان این بود که به جای خدا، بتها را بر مسند نشانند و راه جبت و طاغوت و کفر و نفاق را بگشایند. کار به آنجا منتهی شد، که میرفت تا «نه از تاک، نشان مانَد و نه از تاک نشان».
چنین بود، که آن تاکِ زیبا در حال نابودی بود و میرفت که برای همیشه بخشکد …
باید کاری کرد، که اگر این درخت بخشکد، حق و راستی و عدالت و انسانیت برای همیشه خواهد خشکید… نباید گذاشت درخت ولایت و محبت از عالم برچیده شود …
.
غدیر در کربلا
باید کربلا به پا نمود، تا غدیر زنده بماند. غدیر، همان کربلاست و کربلا، همان غدیر.
در کربلای غدیر، مردمان عهد بستند، ولی آن را شکستند. اما، در غدیرِ کربلا، پیمان از آنان برداشته شد و بر آن باقی ماندند … تا درخت ولایت جاودانه بماند …
آری، فقط یک راه مانده، راه چاره در یک چیز است!
فقط حسین (ع) راه چاره را میداند.
چگونه؟! او باید چه کند؟!
چه تدبیری باید اندیشید و از چه ابزاری برای آبیاری ریشۀ این درخت، باید بهره گرفت، تا زنده بماند، از چه عنصری باید استفاده نمود؟
کدامین آب عالم است، که میتواند این درخت تشنه را آب دهد؟ چه باید جریان یابد تا جان بخش باشد، کدامین چشمه در هستی توان سیراب نمودن و جان بخشیدن به این درختِ از پای در آمده را دارد؟!…
… آن خون حسین است.
آری، آن خونی که باید از چشمۀ قلب “ثارالله” و رگهای بریدۀ حلقوم او بجوشد، تا خروش آن، تاریک دلان و تبهکاران روزگار را نابود و کاخهای بیداد آنان را ویران سازد.
تنها این خون است، که توان دارد، تا درخت را آبیاری کند و آن را از نابودی نجات بخشد. با این خون بود، که درخت، حیاتی دوباره یافت و ماند؛ آنگاه باغبانهای بعدی، یکی پس از دیگری با خون دل، در زنده نگاه داشتن آن کوشیدند. ولی آن ها نتوانستند سارقان و جانیان را برانند و درخت را به بار نشانند …
سرانجام … روزی او خواهد آمد و درخت ثمر خواهد داد و جهان در سایهاش، به امنیت و بندگی و عزت نایل خواهد شد. اشرقت الارض بنور ربّها.
آن رو ز دور نیست. إنّهُم یَرونَه بَعیدا و نَراه قَریباً.
.
پیوند غدیر، عاشورا، مهدی(ع)
… بین غدیر،
عاشورا،
و مهدی،
ارتباطی راز آلود و ناگسستنی حاکم است.
این سه واژۀ پر رمز و راز:
حقیقت هستی،
رمز جاودانگی مکتب،
وراز حیات انسانیِ خلق محسوب است.
گرچه در سه نقطه از زمان ومکان رخ داده، امّا پیوندی آنچنان وثیق دارند، که هر سه با هم، بیان تفسیر خلقت است و دریچۀ حرکت بشریت را به سوی عبودیت و عزّت و شوکت معهود میگشاید و آدمی را تا بینهایت زمانها عروج میدهد.
.
غدیر،
آغاز راه روشن بقا،
و منشور پر بار و دلپذیر زندگی و مرزی که همۀ سفیران پاک نهاد الهی، به دیدۀ آرمان بدان نگریستهاند و پیروان خویش را بر بزرگداشت و چشم داشت به آن پروریده، آن را نقطۀ کمال رنجها و دردهای خود و امّتهایشان شناساندهاند.
خدای مهربان در غدیر، به دست پر نور رسول خاتم، چنان راه را روشن نمود وسپهر فروزان امامت را آنگونه درخشان ساخت،
تا کسی بهانه نیاورد، که نوری نبود و من به تاریکی افتادم و ظلمانی شدم!
راه، در غدیر، کاملاً نمایانده شد، تا انسانها در بیراهه به چاه نروند و برای کتاب خدا که کلام لفظی است، کلام عینی و نمونۀ عملیِ عالی داده شد، تا هرکس به راه خود نرود و آهنگی برای بودن نسُراید و معیار و میزانِ خوب زیستن و کمال خویش را در اختیار داشته باشد.
غدیر، آغاز تابناکی بود، که اگر به پایان میرسید،
آرمانهای بلند خلق و اهداف عزّت آفرین خالق تأمین گشته بود و اگر ستم سقیفه بر آن سایه افکن نمیگشت، پلیدیها و نابسامانیها جایِ پاکیها و زیباییها را نمیگرفت و قرنها بشریت سر درگم، در کوچهپس کوچههای مخوفِ ظلمت، حیران نمیشد.
.
… و عاشورا،
رود پر خروشِ خون خدا مردان و زنانی که در پهنۀ صحرای تفتیدۀ کربلا جاری شد و کشتی به گل نشانده شده در زلال غدیر را به سود نجات انسان به حرکت در آورد.
… عاشورا وصل به غدیر است و احیا کنندۀ آن.
موج خون سرخ حسین و یاران با وفایش، همۀ موانع و خار و خاشاکِ راه غدیرِ مظلوم مانده را، که مدت پنجاه سال، مخوف ترین قوای اهریمنی سعی در به نسیان سپردن آن داشت نابود ساخت.
غدیر خم، این درخت تنومند و پر ثمر الهی، که میرفت تا با توطئۀ شوم سقیفه بخشکد ودر ادامۀ آن سایه بان سیاه، همۀ فریادها و شاخ و برگهای آن، با تبر خون آشامانِ عدالت ستیز در هم شکسته بود، آب را توانِ به جریان انداختن حیات در آن نبود، به خونی نیاز داشت که خون خدا بود و مایۀ حیات همه چیز.
و آن خون مقدس حسین (ع) در عاشورا بود، که این نقش را ایفا نمود و دو باره غدیر را زنده کرد و سایۀ آن را ، بر سر عدالت خواهانِ توحید پیشه گسترانید.
عاشورا در مقابله با فرزندانِ تاریک صفت سقیفه، و در مصاف با آن، نهال غدیر را جانی تازه بخشید.
گر چه پس از آن، باز ماندگانِ قبیلۀ جبت و طاغوت، همچنان به آن زخم زدند و تا کنون نیز میزنند، اما عاشورا آنچنان جوشان و اثر گذار است که تا حال، درخت غدیر زنده مانده و غدیریانِ بیشمار در سایۀ آن نخل پر ثمر، نفس تازه میکنند، تا برای ادامۀ راه باقی، نشاط یابند.
اگر عاشورا نبود،
برکۀ زلال خم، خشکیده بود؛
نه از غدیر خبر بود و نه از غدیریان اثر.
این است، راز شور آفرینیِ پیروان غدیر در پاس داشت و بزرگ داشت از حماسۀ خونین عاشورا تا کنون …
.
و مهدی،
این سینۀ ستَبرِ شکوه و جلال خدا و قلّۀ شرف و عدالت و عبودیت،
که رسول بزرگ رحمت در غدیر، همۀ آلامِ بر خاسته از غربتِ علی را پس از خویش، به او آرام میساخت،
آنگاه که با سوز و گداز و شور و شوقِ وصف ناپذیر، بر فراز منبر نور فریاد بر میآورد که:
هان!
خاتم امامان، قائم، مهدی از ماست،
اوکه بر همۀ ادیان چیره خواهد گشت.
او که انتقام گیرنده از ستمکاران است.
او که فاتح دژهای ظلم و نابود کنندۀ آنهاست.
او که بر تمامیِ قبایل و هادیان شرک چیره میشود…
آری،
مهدی! تجسم آرمانها و آرزوهای سرکوفت شده و به زمین مانده در غدیر و مرحم گذارِ همۀ زخمها و دردهایی است که در سقیفه آغاز و تا هنگام قیام ادامه خواهد داشت …
آنگاه که او بیاید،
پیشاهنگان سرخ کربلا، که نهال غرس شده با دست پیامبر را در غدیر، با خون پاک خود آب داده بودند، آن را به ثمر خواهند دید.
سید و سالار شهیدان کربلا، خود فرمود که:
« پیوسته خون من در جوشش است و آرام نمیگیرد، تا آن هنگام که خدای مهدی را ظاهر نماید».
چنین است که، بذر حرکت کمال آفرین شیعه،
در غدیر نشانده شد،
در عاشورا به خون بالنده گشت،
و در قیام مهدی (ع) به ثمر خواهد نشست.
و هم اینک، دو صدا بلند است: صدای عدالت و انسانیت از غدیر، و صدای ظلمت و جاهلیت از سقیفه.
یکی نوای ایمان و مهر و وفاق، و یکی نوای کفر و فسق و نفاق.
حال، با کدام فریاد باید همنوا شد، و با چه آهنگی، باید خود را هماهنگ ساخت؟! …
.
پیامدهای مثبت و منفی غدیر
وقایع و اتفاقات بسیاری در تاریخ رخ داده است. بزرگی و شرف و برتری هر واقعۀ تاریخی در گرو فایده و نتیجۀ آن می باشد.
در میان وقایع و موضوعات تاریخی، غدیر سرآمد همۀ حوادث است. زیرا سرنوشت دین خدا و سعادت و شقاوت انسان ها به آن وابسته است. بنابراین، غدیر حساس ترین فراز جهان اسلام و عظیم ترین رویداد تاریخ بشر محسوب می شود.
غدیر و نقش و جایگاه غدیر، اهمیت و محتوای خطابه آن و تأکید رسول صادق الهی بر اعلان و ابلاغ آن به آیندگان بر هیچکس پوشیده نیست.
اگر مردم بر غدیر پا می فشردند و به ولایت امامان ثابت قدم می ماندند، زندگی آنان در زمین برای همیشه سامان می گرفت و در امنیت و آسایش به سر می بردند. همۀ بدبختی های بشر هم در اثر پشت کردن آنان به غدیر بوجود آمد. قرآن می فرماید:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.[۱۹]
اگر اهل آبادیها ايمان و تقوى داشتند، البته بركات آسمان و زمين را بر آنها ميگشوديم، ولى آيات الهى را تكذيب نمودند؛ پس به واسطه اعمالشان آنان را گرفتار نموديم.
بر اساس روایات صحیح، منظور این آیه این است که: اگر مردم به ولایت امامان (ع) ایمان می آوردند و بی تقوایی نشان نمی دادند، خداوند برکات زمینی و آسمانی را بر آنان نازل می کرد. ولیکن، آنان غدیر و ولایت علی (ع) را تکذیب کردند و به فراموشی سپردند و به واسطۀ این عمل ناپسندشان به بدبختی و مشکلات گرفتار شدند.
امام مجتبی (ع) در خطابی، به معاویه میفرماید:
فَأُقْسِمُ بِاللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّاسَ بَايَعُونِي وَ أَطَاعُونِي وَ نَصَرُونِي لَأَعْطَتْهُمُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا وَ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا.[۲۰]
به خدا سوگند كه اگر مردم با من بیعت میکردند و از من فرمان میبردند و مرا یاری میدادند، آسمان بارانش را و زمین برکتش را به آنان ارزانی میداشت.
… أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوِ اقْتَبَسْتُمُ الْعِلْمَ مِنْ مَعْدِنِهِ وَ شَرِبْتُمُ الْمَاءَ بِعُذُوبَتِهِ وَ ادَّخَرْتُمُ الْخَيْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ وَ أَخَذْتُمُ الطَّرِيقَ مِنْ وَاضِحِهِ وَ سَلَكْتُمْ مِنَ الْحَقِّ نَهْجَهُ لَنَهَجَتْ بِكُمُ السُّبُلُ وَ بَدَتْ لَكُمُ الْأَعْلَامُ وَ أَضَاءَ لَكُمُ الْإِسْلَامُ فَأَكَلْتُمْ رَغَداً وَ مَا عَالَ فِيكُمْ عَائِلٌ وَ لَا ظُلِمَ مِنْكُمْ مُسْلِمٌ …[۲۱]
به خدایی که دانه را شکافت و حیات بخشید، اگر علم را از معدن آن می گرفتید و آب را از سرچشمه می نوشیدید و نیکی را در جایش می نهادید و راه واضح را می رفتید و حق را از راهش می پیمودید، به طور قطع، راه ها برایتان هموار و نشانه ها بر شما آشکار و اسلام برایتان تابان می گردید. پس از پاکی های گسترده می خوردید و هیچکس به شما زور نمی گفت و به هیچ یک از شما ستم نمی شد.
پیامدهای غدیر، که با پشت کردن بدان، ظاهر گشت و در اثر بی توجهی به آن روی داد، در دو حوزه قابل تفسیر است.
.
الف) در حوزه مثبت.
در این حوزه، پیامدهای پیش برنده و مثبت ماجرای غدیر مورد بررسی قرار میگیرد. برخی از این پیامدها را خیلی چکیده، در محورهای زیر میتوان مورد تحلیل قرار داد.
- اکمال دین.
به نصب و تعیین امامت، دین کامل گشت و اگر غدیر نبود، یک پایه از دو پایه دین (قرآن و عترت) ناقص میماند.
- اتمام نعمت.
بی شک امام، بزرگترین نعمت الهی بر بندگان است. که این نعمت ها در غدیر، با نصب علی علیه السلام تمام گشت و راه عذر، بر همگان بسته شد.
- اتمام حجت.
بشر برای هدایت به راهنما نیازمند است. در همه زمان ها خلیفه بوده و اگر غدیر نبود، اتمام حجت الهی بر بندگان انجام نگرفته بود و بندگان جای اعتراض داشتند.
- تحقق هدف خلقت (عبادت).
انسان باید از راهی خدا را عبادت کند که خدا می خواهد، علی علیه السلام راه عبادت است و بی ولایت هیچ عملی قبول درگاه خدا نیست.
- تأمین حجت الهی در زمین.
اگر حجت بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو می برد. در غدیر دوازده حجت پاک الهی تعیین شدند. اولهم علی و آخرهم المهدی.
- حفظ میراث و آثار انبیا.
غدیر موجب شد که این میراث باقی بماند و به دست نا اهلان نیفتد، تا سرانجام به دست آخرین میراث دار پاکان برسد و میراث دار آخرین، فرجام گیتی را به خوشی ورق زند.
- معرفی الگوی کامل برای زندگی.
بشر برای تکامل و ترقی به الگو نیازمند است، بی الگو، توان رفتن راه کمال در او نیست. در غدیر این الگوی بی نظیر، از طرف خدا برای بشر تعیین گردید.
- وحدت بشر
با قبول ولایت و امامت معصومین، همۀ انسان ها یک صدا و در تحت لوای واحد جهانی متحد و یک پارچه می شدند و انرژی های مثبت امت اسلام به هدر نمی رفت.
- امنیت و آرامش
یکی از مهم ترین دستاوردهای اعتنا به غدیر، تأمین امنیت و آرامش برای جوامع انسانی بود. زیرا، با راضی شدن به نصب الهی امامت و ولایت، تنش ها و اضطراب های پیروان اسلام برطرف می شد و همگان در راحتی به سر می بردند.
.
ب) در حوزه منفی.
پیامدهای منفی غدیر همان عواقب سوئی است که با کنار زدن صاحب اصلی آن، بر بشر تحمیل شد و زندگی و تاریخ بشر را تحت تأثیر آثار سوء خود قرار داد.
- اتلاف انرژی های بشر.
کنار گذاشتن غدیر موجب اتلاف نیروها و هدر رفتن انرژی های مثبت مسلمین گردید. که بعد از آن، آلام و خسارات فراوانی در تاریخ به جای گذاشت.
- اجرا نشدن تعالیم دین خدا.
دستورات وحیانی پیامبر بعد از او به طور کامل عملی نشد.
- رنجش قلب رسول خدا.
با مخالفت غدیر قلب پیامبر رنجور شد، نگران از دنیا رخت بر بست و به پاداش زحماتش پاسخ داده نشد و به او بی احترامی روا داشته شد.
- مظلومیت و شهادت.
موجب خانه نشینی و در نهایت شهادت امامام معصوم و دلسوز بشر شد و مصیبت بزرگ رنج و شکنج قرن های متمادی، برای شیعیان و نیکان به بار آورد.
- محرومیت از امامان و غیبت حضرت مهدی.
سر انجام این بی توجهی به غدیر، موجب غیبت بزرگ و محرومیت سنگین، از وجود خورشید امامت گشت و موجب غیبتی جانکاه شد.
- محرومیت از نعمت های مادی و معنوی.
بشر از کمال باز ماند و کاروان انسانها به سعادت واقعی نرسید. اگر به غدیر بی توجهی نمی شد، هستی به کمال می رسید و زمین و آسمان برکات خو را بر بشر فرود میآورد. این مشکل در هر دو بعد مادی و معنوی ظاهر گشت.
- گمراهی و ضلالت بشر.
منشأ همه ضلالت ها و خسارت های بعدی برای بشر شد، که این گمراهی ها هنوز هم ادامه دارد.
- خانه نشینی معالم دانش.
از جنبه های علمی و تعالی اندیشه، ضربه های مهلکی بر انسان وارد شد و با خانه نشینی امامان، معالم دین کنار زده شد و با مهجوریت مدارس آیات الهی، جهالت بر بشر مستولی گشت و مردمان به جای آب گوارا به آب های آلوده متوسل شدند. در نتیجه، امام بئر معطله و طرید و شرید گردید.
- شکل گیری جنایات تاریخ.
در تاریخ، جور و جنایات بسیاری واقع شد و ستمکاران بر گُردۀ محرومان و مظلومان سوار شدند و نیز هر ظلم و آدم کشی و چپاول و غارتی بوجود آمد.
- تعویق آرمان پیامبران الهی.
اهداف مقدس انبیا که با ظهور دین اسلام، باید به نتیجه می رسید و نهال دین انبیا میوه می داد، محقق نشد و تا عصر ظهور به تأخیر افتاد.
- خسارت بشر درعقب ماندگی از تمدن.
کاروان علم و تمدن، در اثر جهالت و بی کفایتی جمعی جاه طلب و طاغوتی به عقب رانده شد و در اثر خودخواهی ها، ویرانی ها و خسارت های سنگین، بر بشر تحمیل گشت.
.
اینک، وظیفه چیست؟!
آیا پیام آسمانی غدیر را میشنویم و بانگ خروشان رسول آخرین را که فرمود:
“رسالت غدیر را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان، تا روز قیامت برسانند”؟
آیا خود را با غدیر پیوند دادهایم و اندیشۀ آن، جانمان را به جوش میآورد و شعلههای فروزان آن در وجودمان شعله میکشد؟
آیا علیِ زمان، مهدی (ع) – که ما خود را غدیری میپنداریم- میتواند روی عهد و پیمان ما با خود، حساب کند و بدان اعتماد ورزد؟
به چه میزان، به میثاق خویش با او وفا میکنیم و وابستهایم؟
عاشورائیان، که چنان جانانه ایثار جان کردند و در پاسداشت از غدیر، در کربلا، با خون افشانی، زمین و زمان را نور افشانی نمودند، برای ما اُسوهاند، تا ما چگونه باشیم؟!
آیا دستمان را در دست غدیر می نهیم و چون گلگون کفنان صحرای طف، در پاسداری از آن، به پا میخیزیم؟
.
پس بر خیزید!
کنون، زمان نشست نیست،
وقت فریاد است و تعهد،
گاه تلاش است و تعبّد،
و هنگام حرکت است و انتظار.
تا بدین سان،
غدیری به سر بریم و اگر رفتیم، عاشورایی رویم،
و هنگام ظهور، با مهدی (ع)،
در چرخش زیبای هستی،
حیاتِ عزّت انسانیمان را تجربه کنیم.
آن هنگام، گل وجودمان میشکفد…
وگر نه، خار بی باری خواهیم بود، در بیابان قَفر و پست دنیوی.
و السّلام
گرگان ـ ابراهیم حنیف نیا
.
[۱] . دیوان اشعار نویسنده.
[۲]. پیامبر (ص) خطاب به امیرالمومنین: یا علی انتَ اصل الدّین، و منار الایمان و غایهٌ الهُدی.
[۳]. بحار، ج ۲۴، ص ۳۰۳ .
[۴]. مائده / ۶۷.
[۵]. نسا / ۵۹.
[۷]. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۷۴.
[۸]. بحار، ج ۲۳، ص ۲۰۶.
[۹]. اسرا / ۹.
[۱۰]. بحار ، ج ۲۴، ص ۱۴۵، و کافی ، ص ۳۱۵.
[۱۱]. در جلد ۲ اصول كافی، بابٌ فیهِ نُکَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنزیلِ فیِ الوِلایَة، یعنی: باب نكتهها و برگزیدههائی از قرآن درباره ولایت، ۹۲ حدیث ذكر شده، كه در ضمن این احادیث به آیات فراوانی اشاره شده و معصومین (علیهم السلام) آن آیات را در مورد “امامت و ولایت” تفسیر كردهاند. مراجعه به آنها دریچههای جدیدی از عظمت امامان معصوم (علیهم السلام) را به روی هر كسی میگشاید.
.[۱۲] بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۶۹.
[۱۳]. مائده / ۵۵.
[۱۴] . ۲۴ / ابراهیم.
[۱۵] . ۶۶ / مائده.
[۱۶] . مائده / ۳.
[۱۷] . روضةالواعظين،ج۱، ص۹۵.
[۱۸] . ابراهیم / ۲۶.
[۱۹] . اعراف / ۹۶.
[۲۰] . بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۲.
[۲۱] . خُطْبَةُ الطَّالُوتِيَّةِ، الكافي، ج۸، ص: ۳۳.
ای کاش می شد سخنان کوتاه به صورت کلیپ و ویدئو از خودتان در سایت قرار می دادید. چرا که شما علاوه بر قلم زیبا از بیان قوی و شیوایی برخوردار می باشید. البته این یه پیشنهاده. ولی می تونید در همین سایت یک قسمت سخنان ویدئویی کوتاه ایجاد کنید. تا به راحتی دانلود بشه. چون بعضی ها حوصله ی خوندن مطالب رو ندارن ولی کلیپ رو تماشا می کنند. یا می تونید از کتابهاتون کتاب صوتی تولید کنید. خصوصا کتاب زیبایی مثل درد جانکاه غیبت.
انشاالله کلیپ های ویدئویی در آینده نزدیک از شما شاهد باشیم.
یاعلی.التماس دعا
——————————-
پاسخ:
با تشکر از لطف و حسن ظن شما
امیدوارم پیشنهاد ارزندۀ تان رابتوانم عملی کنم.