اسلام دین فرهنگمحور است. زیرا فرهنگ اساس شکلگیری، بقاء، دوام و پیشرفت جوامع بشری است. توسعه در همۀ زمینههای فردی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، نظامی و غیره، وابسته به فرهنگ است. تا فرهنگ یک ملّت پویا و تحولآفرین نباشد، هرگونه انتظار ترقّی و تعالی برای آن ملّت بیهوده است. قبل از هر تلاش و حرکت آزادیخواهانه و اصلاحگرانه، باید به تقویت زیرساختهای فرهنگی توجّه نمود.
دین محمّد (ص) یک دین دانشبنیاد است و پیشوای عظیمالشّأن این مکتب، با کار فرهنگی توانست جهل و شرک و توحّش دوران پستِ جاهلیّت را محو نماید و روح ارزشهای والای انسانی را در مردم بدمد.
قرآن همواره، بزرگترین مشوّق و محرّک مسلمین به سوی فرهنگ و اندیشه بوده است و با همین ابزار و سلاح علم و فرهنگ، بر قویترین قدرتهای روزگار غالب آمد و پایه¬گذار تمدّن بزرگی شد، که توانست به پیشرفت سایر ملّتها کمک شایانی نماید.
امروز آنچه موجب حفظ و دوام دین اسلام در برابر امواج شکننده و سهم¬گین دشمنان آن میشود، بی شکّ، فرهنگ غنی و پربارش است. در طول تاریخ، بزرگ¬ترین برخوردها با اسلام و پیروان آن انجام شده و حوادث و وقایع گوناگونی، چه از طرف مخالفان و چه از طرف موافقان اسلام واقع شده که به شدّت، کیان این دین را در خطر سقوط و نابودی قرار داده است. تمامی این آسیب¬ها و خطرات با تکیّه بر پشتوانۀ فرهنگی این دین خنثی گشته است.
اوّلین آیات نازل شده بر پیامبر رحمت (ص)، صبغۀ فرهنگی دارد و با خواندن و علم و قلم آغاز گشته است و هنگام ظهور یگانه منجی سترگ عدالت و انسانیّت، امام مهدی (عج) نیز، آن پیشوای عدالت¬گستر، دین جدّش را با علم و فرهنگ و با برپایی خیمههای دانش قرآنی توسعه خواهد داد و آن را جهان¬گیر خواهد نمود.
این یعنی: اسلام با فرهنگ آغاز شده، با اقدامات زیبای فرهنگی دوام یافته و سرانجام در فرجام گیتی، با علم و دانش، جهانِ تفتیده از جهالت و ظلم را به بوستان باطراوت سرسبزی و شادابی مبدّل می¬سازد.
از این روی، هیچ مکتب و مشربی را نمی¬توان یافت که به اندازۀ اسلام به علم و دانش و ترویج آگاهی و فرهنگ اهمّیّت داده باشد. در قرآن و سخنان نورانی پیشوایان معصومِ آن، عجیب¬ترین و عالی¬ترین تعاریف و تعابیر از علم و اندیشه به میان آمده و به نحو شگفتی، از همۀ آحاد مردم خواسته شده که به کسب دانش و استحکام بنیه¬های علمی و فرهنگی خود همّت گمارند. این کلام نورانی را بشنوید از امیر مؤمنان علی (ع) که می¬فرماید:
يَا مُؤْمِنُ إِنَّ هَذَا الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ ثَمَنُ نَفْسِكَ فَاجْتَهِدْ فِي تَعَلُّمِهِمَا فَمَا يَزِيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَ أَدَبِكَ يَزِيدُ فِي ثَمَنِكَ وَ قَدْرِكَ.
«ای مؤمن! این علم و ادب بهای وجود توست، پس در یادگیری آن بکوش، که هرچه بر علم و ادب تو افزوده گردد، بر قیمت و ارزش تو افزوده می¬شود».
وظیفۀ علم آموزی و تلاش¬های علمی با هیچ عذری و تحت هیچ شرایطی از مسلمانان برداشته نشده و به¬عنوان «فریضه» و بالاترین عبادت محسوب شده، تا جایی که معیار ارزش انسان¬ها قلم¬داد گشته است.
امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان، امام باقر (ع) نقل میفرماید که فرمود:
يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ … إِنِّي نَظَرْتُ فِي كِتَابٍ لِعَلِيٍّ ع فَوَجَدْتُ فِي الْكِتَابِ أَنَّ قِيمَةَ كُلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ.
«ای فرزندم! منزلت شیعه را از اندازۀ روایت و معرفت آن¬ها بشناس … به راستی که در نوشتهای از علی (ع) نظر کردم و در آن یافتم که، منزلت هر کس به اندازۀ معرفت اوست».
وصیّ و جانشین راستین پیامآور این آیین درخشان و پویا، امام علی (ع) قدرت نفوذ تلاشهای منطق و اندیشه را مؤثّرتر از قدرت¬های دیگر شمرده و علم را بزرگ¬ترین قدرت دانسته است. آن¬جا که در بیاناتی بسیار عمیق و پربار می¬فرماید:
قُوَّةُ سُلْطَانِ الْحُجَّةِ أَعْظَمُ مِنْ قُوَّةِ سُلْطَانِ الْقُدْرَة.ِ
«توان نیروی اندیشه و برهان، بزرگ¬تر از توان سلطۀ قدرت است».
اَلعِلمُ سُلطانٌ مَن وَجَدَهُ صَالَ بِهِ وَ مَن لَم یَجِدهُ صُیلَ عَلَیهِ.
«علم قدرت است، هر کس آن را بیابد، به وسیله آن برتری می¬یابد و هر کس آن را نیابد بر او غلبه می¬کنند».
این بندۀ ضعیف در کتاب دیگری که تحت عنوان «دانش پژوهی در افق دین» به رشتۀ تحریر در آورده¬ام، به گونه¬ای مبسوط در این مورد داد سخن داده¬ام و به اندازۀ مقتضی بر اهمّیّت دانش و فرهنگ و نقش آن در ترقی و تمدّن جوامع تأکید نمودهام. لذا طالبان اطّلاع بیشتر در این زمینه را به آن کتاب ارجاع میدهم.
———————————————————————————
از کتاب مهندسی اسلام تالیف مهندس حنیف نیا جلد ۲