معرفت خدا در پرتو اخلاق و رفتار
اساس این کتاب، بر دو مقولۀ مهم و بس بنیادینِ «اخلاق» و «معرفت خدا» بنا نهاده شده است. از یک سوی تکمیل اخلاق، هدف بعثت پیامبر اسلام شناخته میشود و در پرتو آن شخصیت انسانی بشر شکل میگیرد و از سوی دیگر، معرفت خدا، هدف غائی خلقت و آرمان نهائی رسولان صادق الهی میباشد. محتوای تحقیق حاضر بر آن است که به یاری حق، پس از بررسی رفتارهای مثبت اخلاقی و شناسایی مسائل مربوطه، و سپس طرح مسائل بنیادی مرتبط با معرفت الله، با یک رویکرد تازه، تأثیر رفتار و اخلاق بر معرفت به خدا را مورد تحلیل قرار دهد. این پژوهش در چهار فصل سامان یافته است.
فصل اول: «کلیات»، فصل دوم: بیان مباحث رفتار و اخلاق در کتاب و سنت و نیز در مکتبهای فکری گذشته و عصر حاضر. فصل سوم: به موضوع «معرفة الله» اختصاص یافته و بر دو راه اصلی معرفت خدا یکی «معرفت بالآیه» و دیگری «معرفت بالله» تمرکز شده است. سرانجام در فصل پایانی، «تأثیر رفتار و اخلاق بر معرفت به خدا» به عنوان دلنشینترین راه دریافت فطرت توحیدی محل بحث میباشد و با ذکر نقش نمونههایی از رفتارها در معرفت خدا، سخن به فرجام رسیده است.
چکیده
عنوان «معرفت خدا در پرتو اخلاق و رفتار» که موضوع تحقیق پیش رو است، اساس آن بر دو مقولۀ مهم و بس بنیادینِ «اخلاق» و «معرفت خدا» بنا نهاده شده است. از یک سوی تکمیل اخلاق، هدف بعثت پیامبر بزرگ اسلام شناخته میشود و در پرتو آن هویت و شخصیت انسانی بشر شکل میگیرد و از سوی دیگر، معرفت خدا، هدف غائی خلقت و آرمان نهائی رسولان صادق الهی میباشد. محتوای تحقیق حاضر بر آن است که به یاری حق، پس از بررسی رفتارهای مثبت اخلاقی و شناسایی مسائل مربوطه، و سپس طرح مسائل بنیادی مرتبط با معرفت الله، در حد توان و با یک رویکرد تازه، تأثیر رفتار و اخلاق بر معرفت به خدا را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. تکیۀ اصلی در طرح و تبیین عناوین این تحقیق، بر کتاب و سنت معصومین (علیهم السلام) بوده و هر گاه لازم شده از گفتار اندیشمندان و اهل نظر سود بردهایم. برای نیل به این مقصود تمامی بحث در چهار فصل سامان یافته است.
در فصل اول «کلیات»، پس از تبیین موضوع، پیشینه و ضرورت آن، به تعریف و توضیح واژههای کلیدی رفتار، اخلاق و معرفت پرداختهایم. به چرایی و لزوم تکیه بر کتاب و سنت در ادامه همین فصل اشاره شده است. در فصل دوم «رفتارهای مثبت اخلاقی»، به بیان جایگاه رفتار و اخلاق در کتاب و سنت و نیز در مکتبهای فکری گذشته و عصر حاضر پرداخته شده است. چون روح و نفس، فرودگاه و مرکز اصلی رفتار و اخلاق میباشد بر معرفت نفس و نقش آن در اخلاق و رفتار پافشاری به عمل آمده و سپس، معیار رفتارهای مثبت اخلاقی و دیدگاههای مختلف در مورد آن مطرح گشته است. فصل سوم را به موضوع «معرفة الله» اختصاص دادهایم و پس از بیان محوریت معرفت خدا، گفته شده که در ادیان الهی خدا مشکوک نیست، بلکه معروف و معلومی است که هیچ دلیلی بر انکار او نمیتوان اقامه نمود. آنگاه، با تعریف جایگاه درست عقل و وظیفۀ این گوهر عرشی در خداشناسی، با توضیح ارکان هدایت الهی، یعنی: تعریف، تذکر و تسلیم، بر دو راه اصلی معرفت خدا یکی «معرفت بالآیه» و دیگری «معرفت بالله» تمرکز شده است. سر انجام در فصل پایانی، «تأثیر رفتار و اخلاق بر معرفت به خدا» به عنوان
دلنشینترین راه دریافت فطرت توحیدی محل بحث میباشد. در این فصل، نحوۀ دستیابی به معرفت خدا از راه رفتار و تهذیب نفس مورد بررسی قرارگرفته و پس از بیان تفاوت راه انبیا و عرفا در باره سیر و سلوک و رفتار، با ذکر نقش نمونههایی از رفتارها در معرفت خدا، سخن به فرجام رسیده است.
کلید واژهها: رفتار ، اخلاق، معرفت، رفتارهای مثبت اخلاقی، شناخت خدا، معرفة الله
مقدمه
معرفت به خدا گنج پر بهایی است که به عنوان عالیترین دانشها، راز آفرینش، هدف بعثت انبیا، ، معنی زندگی و مسیر کمال و حرکت آرمانی انسانها است. در عظمت این معرفت هر چه گفته شود کم است، زیرا خدای عالمیان که یگانه ذات ذوالجلال و لایتناهی است و معلومی است که هستی و کائنات باقی به اوست، علم به چنین حقیقت متعال و ذات لایزالی هم، دارای چنان گسترۀ بی پایان و نشاط بخشی است، که کسب آن، لذّت وصف ناپذیری از شکوه و عزت را برای بشر به ارمغان میآورد.
به عقیدۀ نگارندۀ این سطور، با وجود تلاشهای فراوانی که در مسئلۀ خداشناسی صورت گرفته، اما هنوز کار قابل توجهی انجام نشده و این دانش گرانسنگ، آنگونه که شایسته و در خور آن است مورد طرح واقع نشده است.
متأسفانه چون بسیاری از کسان، با زبان و مقصود آیات و بویژه روایات مربوط به خدا مأنوس نیستند، این بحث، با خلط و مزجهای فراوانی مواجه شده و کتابهای نوشته شده هم بیشتر، مباحث مربوط به معرفت الله را با عبارات و اصطلاحات خشک و بی روح عقلی و لفظی مطرح ساختهاند و در نتیجه، انسانها به لذت و آثار شکوهمند حاصل از آن دست نیافتهاند. حتی شاید خِردها و عقلها را راضی کردهاند ولی قلب، که جایگاه اصلی این آب حیات است، همچنان تشنه مانده و سیراب نگشته است.
به جرأت، میتوان علت کم بهره گرفتن از این نعمت سترگ را در رویکرد اشتباه یا ضعیف به منابع جوشان و زلال این دانش ثمین ارزیابی نمود. بدیهی است که دستیابی و دریافت معرفت راستین خدا، جز به هدایت الهی و راهنماییِ هادیان معصومش میسر نیست. در این راستا، تکیه بر توان خویش و سایر نعمتهای خدادادی از قبیل: حواس و عقل و نیز یاری گرفتن از فکر ناقص و دانش محدود بشری، نتیجهای به بار نمیآورد. حاصل رویکردی اینگونه، محروم ماندن بشر از زیباترین معرفتها است.
در مسئلۀ توحید و شناخت خدای جهان آفرین، به جهت اهمیت و ظرافت آن، هیچ گریز و گزیری نیست، مگر اینکه طالبان این راه شکوهمند، به درگاه سرچشمههای واقعی و جوشان این دانش، یعنی قرآن و عترت زانو زنند و به دور از هر پیش زمینۀ فکری و یک سو نگریهای از قبل تعیین شده و خالی از هر اندیشۀ غیر، خود را تسلیم حاملان حقیقی علم و دانش نمایند.
يَا كُمَيْلُ! لَا تَأْخُذْ إِلَّا عَنَّا تَكُنْ مِنَّا[۱]
یا کمیل! دانش خود را جز از ما مگیر، تا از ما باشی.
شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ.[۲]
به شرق یا به غرب روید، علم صحیحی نمییابید، مگر آنچه از نزد ما اهل بیت خارج شود.
نیز امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
يَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِيمَ قِيلَ لَهُ وَ مَا النَّهَرُ الْعَظِيمُ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ الْعِلْمُ الَّذِي أَعْطَاهُ اللَّه.[۳]
مردم آب ماندۀ اندک را میچشند، و نهر عظیم را رها میکنند. پرسیده شد، نهر عظیم چیست؟ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و دانشی که خدا به او داده.
کسب دانش را که آن نور خداست جــز طـریق آل پیغمبر خـطاست
پــس در ایــن درگـه بگو زانـو زنــد هرکه میجوید کمال و راه راست[۴]
آنگاه که خالی الذّهن و با یقین به اینکه باید خدا را به خود خدا بشناسیم، به قرآن و روایات توحیدی معصومین (علیهم السلام) مراجعه میکنیم، میبینیم ظرفیتهای فراوانی در این باره وجود دارد که هنوز نامکشوف باقی مانده و چشمههای زلال و خروشانی در حال جوشش است، که جانهای تشنهکامان و جویندگان حقیقت را سیرآب مینماید.
در کتاب و سنت معرفت خدا موهبتی اعطایی ازجانب خدا است که بر آیینۀ فطرت و قلب بشر تابیده است. این عرفان درخشان و این گوهر تابان، اگر درخشش و ظهور لازم را ندارد، از آن روی است که تغافل و تساهل انسان و رفتارهای منفی و غیر اخلاقی او غبار تیره و تار بر آن نشانده و او را از اقرار و یادآوری به آن باز داشته است. آراستگی به خصال نیکو و عمل بهرفتارهای مثبت اخلاقی، یکی از بهترین راههای تابش فروغ جاودان این نور بر قلب آدمی میباشد.
معرفت خدا فطری است و آدمی با آن مفطور است، فعل خدا شمرده شده و در اصل آن، بشر نقشی ندارد. اما در این دنیا خداوند آنرا فراموشانده و راههایی برای بندگان قرار داده تا آنان از آن طرق، دو باره به فطرت خویش بر گردند و با اختیار، متذکر و تسلیم آفریدگار رئوف خود شوند.
در بین راههای مختلف معرفت به خدا، که در این نوشته بدان پرداختهایم، معرفت الله از راه خودسازی و تهذیب نفس و انجام رفتارهای مثبت اخلاقی، مهمترین آنها محسوب است. انسان با رعایت اخلاق و ادب در برابر خدای عالمیان، آمادگی خویش را اعلام میدارد و به پاس این سرسپردگی و اظهار تذلل آگاهانه، خدای چنان وجود او را غرق نور معرفش میکند، که هیچ جایگزینی برای آن نمییابد.
هرگز ادعا نمیشود که با بضاعت مزجات و توان ناچیز خود توانستهام آنچه را در این خصوص یافتهام به رشتۀ تحریر در آورده باشم. ولی امیدوارم توانسته باشم با قلم ضعیف خویش، روزنهای به سوی معرفت خدای مهربان گشوده باشم.
این کتاب، پایان نامۀ کارشناسی ارشد اینجانب در دانشکده علوم حدیث می باشد، که با عنوان: «تأثیررفتارهای مثبت اخلاقی بر معرفت به خدا در کتاب و سنت»، در تیر ماه سال ۱۳۹۱ دفاع شده است که با اندکی اضافات و نجدید نظر، برای استفادۀ عموم تقدیم میگردد. مراتب سپاس خویش را از اساتید بزرگوارم جناب آقای دکتر علی افضلی (استاد راهنما) و جناب مستطاب دکتر هادی صادقی (استاد مشاور) ابراز مینمایم. امیدوارم که همچنان، از توفیقِ دریافت نکته سنجیها و تذکرات سودبخش اهل نظر بیبهره نمانم.
از خداوند میخواهم که با ظهور بزرگترین عدالتگستر جهانی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشام جانمان را به عطر دلپذیر معرفت خویش معطر فرماید و بانگ روحنواز عدل و توحید، در بلندای بام گیتی نواخته گردد.
ابراهیم حنیف نیا
گرگان ـ شهریور ۱۳۹۱
[۱]. عاملی، شیخ حرّ، پیشین، ج ۲۷، ص ۱۰۳.
[۲]. الكافي، ج ۱، ص ۳۹۹.
[۳] . همان، ص ۲۲۲.
[۴]. دیوان اشعار نویسنده.
عظمت علم و قدرت خداوند را تا حدی براساس وسعت دید علمی و معرفتی و تفکر در عالم خلقت و تزکیه نفس میتوان درک کرد. قریب باتفاق افراد بعلت معرفت و علم ناچیز یا ناقص، خدواند را در حد یک انسان نامرئی تصور میکنند و بهمین دلیل افراد متدین، بسرعت جایگاه الهی می یابند. درواقع بسیاری از مسلمانها مشرکند.معرفت فقط از راه مطالعه و تعقل حاصل میشود ولاغیر
عزیز جان! اشتباه نکن! هیچ مسلمان واقعی افراد متدین را در جایگاه الهی و در حد خدا قرار نمی دهد، یلکه با دلیل و منطق تعداد اندکی را به دستور خود خدای متعال الگو و پیشوا قرار می دهد، تا گرفتار انسان های با عقل های ناقص و منفعت طلب نشود. و این چون به دستور خداست شرک نیست، بلکه چون اطاعت از امر خداست، پس عین توحید است و خلاف آن سرپیچی از امر خدا و عین شرک محسوب می شود.
معرفت خدا هم فقط از راه مطالعه تنها و تعقل حاصل نمی شود، چون خدا قابل تعقل نیست. او را باید با دل و با راهنمایی پیشوایان صالح و کامل و معصوم شناخت.
به عقل نازی حکیم تا کی………. به عقلت این ره نمی شود طی