همزیستی مسالمت آمیز، عنوانی است که از قرن بیستم به بعد، در ادبیّات سیاسی جهان وارد شد و برای سیاستمداران به یک شعار روز مبدّل گردید. پس از گذر از دوران سخت نابسامانیها و جنگهای جهانی اوّل و دوم، که خرابیها و خسارات روحی، روانی و مادّی فراوانی برای بشر بهجای گذاشت، رهبران و سیاستمداران جهان بر آن شدند که برای برونرفت از این گرفتاریها و بحرانهایی که موجودیّت بشر را به خطر میانداخت، همزیستی مسالمتآمیز را مطرح کنند. آنان هدفشان این بود که بدینوسیله، همۀ اقوام و ملّیّتها را با افکار و فرهنگها و رنگهای مختلف متّحد سازند، تا در کنار هم بدون خشونت و درگیری زندگی کنند و در صلح و آرامش بهسر برند.
اهمّیّت همزيستی و مسالمت بین ملّتها به مراتب بیشتر از حالت صلح میان آنها است، چرا که ممکن است کشورها در صلح باشند، ولی ساير شرايط که لازمۀ همزيستی مسالمتآميز است از جمله: همکاری و تعاون را نداشته باشند. صلح و تعاون و اتّحاد و وحدت و بسیاری چیزهای دیگر، همگی، در مرتبۀ بعد و نتیجه و زاییدۀ همزيستی مسالمتآميز میباشند.
امّا دین زندگیساز و حیاتبخش اسلام، قرنها پیش از این و در یک فرایند موزون مهندسی، با تعریف راهکارهای عمیق و برنامهریزی دقیق، زیست مسالمتآمیزی برای بشر ترسیم نموده است. بايد اذعان نمود که اسلام دين صلح و آشتی و همزيستی مسالمتآميز است و جنگ و جهاد، حالت استثنائی دارد و نيازمند وجود دلایل موجّه میباشد.
بنابراین، اگر دین اسلام را دین «همزیستی و مسالمت» بنامیم، سخنی به گزاف نگفتهایم؛ زیرا ریشهی لغوی اسلام از «سلم» به معنای صلح و سلامت و عافیت است[۱]. بنابراین، این ویژگی ممتاز دین اسلام، در معنای لغوی آن نهفته و با آن هماهنگی دارد.
گر چه در منابع اصیل دین اسلام، از واژهی همزیستی و مسالمت، مانند برخی از واژههای روزآمد و جدید دیگر، به طور صریح ذکری به میان نیامده، لکن اين انديشه در اسلام کاملاً اصالت دارد و اسلام دينی است که همواره مدافع صلح، تعاون و همکاری و برابری و برادری انسانها و جوامع با يکديگر است. روح کلّی دستورات این دین جهانی و جاودانی بهگونه ای است که به نحو جامع و کامل، به این مقوله وارد شده و برای تأمین این نیاز جوامع بشری راهکارهای منطقی و متینی را مورد توجّه قرار داده است. علاوه بر این، به طور مشخّص و موردی، با هم زیستن و در سلم زندگی کردن و احترام به حقّوق همهی انسانها، همیشه مورد تأکید و سفارش قرآن و رهبران این دین استوار بوده است. نمونههای آیات الهی در این زمینه چنین است:
ـ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً.[۲]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، همگی در صلح و سلام داخل شويد».
ـ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها.[۳]
«اگر ميل به صلح كردند، تو نيز به آن ميل كن».
ـ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ.[۴]
«از خدا بترسيد و اختلاف ميان خود را اصلاح كنيد».
ـ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا.[۵]
«اگر (طايفه ای به طايفه ديگر ستم كرد و از كار خويش) بازگشت، ميان آن دو را به عدل اصلاح كنيد و دادگر باشيد».
ـ وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً.[۶]
«به آن كس كه به شما سلام كند مگوييد كه تو مؤمن نيستى».
ـ وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ.[۷]
«صلح كردن نيكوتر است».
چه دستوری از این بالاتر و زیباتر! که پیامبر بزرگ این مکتب، خود را مبعوث و مأمور به مدارا و مسالمت با همۀ بشر معرّفی میکند و میفرماید:
أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ.[۸]
«پروردگارم به من امر فرمود: که با مردم زیست به مدارا داشته باشم، همانطور که در انجام واجبات امر فرمود».
امام و رهبر عدالت و انسانیّت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در بخشی از نامهی خویش به مالک اشتر چنین میفرماید:
وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ.[۹]
«سینهات را از مهربانی به مردم لبریز ساز و از محبّت و لطف به آنان دریغ مکن. زنهار! که چون درندهای به غارت جان و مال آنها بپردازی! زیرا که فرمانبران از تو دو دستهاند: یا مسلمان و برادر دینی تو هستند و یا همانند تو انسانند».
نیز، آن حضرت در فرازی دیگر از این نامه، در استقبال از صلح و آشتی با دیگران میفرماید:
وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ.[۱۰]
«و از صلحی که دشمن تو را بدان بخواند و رضای خداوند در آن باشد، روی متاب که آشتی، سربازانت را آسایش رساند و اندوه تو را برهاند و شهرهایت ایمن ماند».
قران کريم برای برقراری صلح و صفا و تامين زندگی مسالمت آميز بین تمامی انسانها راهکارهای گوناگونی را ترسیم کرده است، که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.[۱۱]
۱ـ آزادی عقیده و اندیشه
در اين زمينه، میتوان به آيۀ ۲۵۶ سوره بقره اشاره کرد که میفرمايد: در دين اکراه نيست، چرا که راه رشد و تعالی از راه ظلمت و گمراهی مشخّص گرديده است. همچنين، در آيات ۹۹ سورۀ يونس، ۲۹ سورۀ کهف و ۱۰۷ سورۀ انعام، به خوبی نشان داده شده که شیوۀ دعوت اسلام شيوهای منطقی و به دور از هر گونه تحميلگری و اجبار و بلکه مسالمتآميز است و روشهای سختگيرانهی تبليغ، در اسلام جايی ندارد.
۲ـ توجّه به اصول مشترک
خداوند در آيه ۶۴ سورۀ آلعمران، برای تأمین همزیستی مسالمتآمیز در بین پیروان ادیان آسمانی، به نقاط و اصول مشترک بين دين اسلام و اهلکتاب اشاره میکند و میفرماید:
«ای اهل کتاب! بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یکسان است، بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچگونه شریکی نیاوریم و هیچکس از ما دیگری را به جای خداوند، به خدایی برنگیرد و اگر رویگردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم».
این آیه از آیات مهمّ در دعوت اهل کتاب به سوی وحدت به شمار میرود که در آن به نقطههای مشترک بین اسلام و اهل کتاب توجّه شده است.
۳ـ نفی نژاد پرستی
قران در آيه ۱۳ سوره حجرات میفرمايد: همهی انسانها از يک مرد و يک زن آفريده شدهاند و اين اختلافات نباید موجب خودبرتربینی و نژادپرستی در بین مردمان باشد.
تساوی و برابری انسانها يکی از اصول همزيستی مسالمتآميز است. نژاد پرستی، خود برتربينی، تحقير ملّتها و تعصّبات خشک قومی، سبب مشکلات فراوان برای جامعه بشری میباشد. از این رو، آيه ۸۱ سوره مائده و آيات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره بقره تعصبات برتری جويانه و نژاد پرستانهی قوم يهود و مسيحی را ردّ میکند و میگويد از نظر خداوند هيچ ملّت برگزيدهای وجود ندارد و همه در پیشگاه او با هم برابرند.[۱۲]
۴ـ گفت و گوی مسالمتآميز
خداوند در آيه ۴۶ سوره عنکبوت خطاب به مسلمانان میفرمايد: هنگام مجادله با اهلکتاب، به بهترين شيوه و نيکوترين روش سخن گفته شود و بر مبانی مشترک، از جمله توحيد تأکيد گردد. حتّی قرآن در آيۀ ۱۰۸ سورۀ انعام به مسلمانان دستور میدهد، که از دشنام دادن به کافران و بتپرستان بپرهيزند و در گفتار نيز همانند کردار، ادب و نزاکت را رعايت کنند و به مقدّسات اقوام ديگر اهانت نکنند. چرا که اين اهانت سبب دور شدن هر چه بيشتر آن اقوام از راه راست و کينه و نفرت و دشمني آنها میشود.
۵ـ استقبال از پيشنهاد صلح
هنگامیکه يکی از قبايل عرب به نام «اشجع» تصميم به بستن « قرارداد ترک مخاصمه» با پيامبر (ص) گرفت آيه ۹۰ سوره نساء نازل شد و به مسلمانان دستور داده شد، که اگر آنها با شما پيکار نکردند و پيشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمیدهد که به آنها تعرّض کنيد و شما نيز بايد اين پيشنهاد را بپذيريد. همچنين، در آيۀ ۶۱ سوره انفال به پيامبر (ص) امر شده که اگر دشمنان تمايل به صلح نشان دادند، تو هم بالهای خود را برای پذيرش صلح باز کن و پیشنهاد آنان را بپذیر. اين آيه از آياتی است که صلحطلبی را به صورت یک اصل اساسی مورد تأکید قرار داده است.[۱۳]
۶ـ پذيرش حقوق اقلّيّتها
با توجّه به آيۀ ۸ سوره ممتحنه، اگر اقلّیّتهای مذهبی با مسلمانان به قتال نپردازند و برای آنها ايجاد ضرر و زحمت نکنند، با بستن قرارداد «ذمّه»[۱۴] میتوانند با کمال امنیّت در جامعۀ اسلامی زندگی کنند. حتّی میتوانند اعمالی که در دين آنها مجاز است، ولی در دين اسلام حرام میباشد را انجام دهند. البتّه اقلّيّتهای مذهبی باید تجاهر و تظاهر به منکرات اسلامی ننمايند. بنابراين، اگر به آن عمل تظاهر نکنند، کسی نمیتواند متعرّض آنها شود.
۷ـ به رسميّت شناختن انبيا و کتابهای دیگر آسمانی
با توجّه به آياتي همچون آيۀ ۴۶ و ۴۸ سورۀ مائده و بسياری آيات ديگر، واضح است که اسلام اديان الهی و آسمانی ديگر را به رسميّت شناخته و آنها را تاييد و تصديق میکند، از این روی، به پيروان کتابهای دیگر اجازه میدهد، که گر چه دینشان را تحریف کردهاند، امّا به کتاب و آيين خويش عمل کنند.
۸ـ تعاون در مسائل بين المللی
خداوند در آيۀ ۲ سورۀ مائده، تعاون و همکاری همگانی در نيکی و تقوا و پرهيز از مشارکت در گناه و تجاوز را مطرح ساخته، که اين امری کاملاً عقلانی و منطقی است. چرا که همکاری و تعاون بین مردمان،لازمۀ زندگی اجتماعی است. امّا در مقياس جهانی، تلاش برای ايجاد عدالت، برابری، صلح، امنيّت و توسعه، از مصاديق « برّ» هستند و در اين راه میبايد از هر نوع همکاری که سبب فساد، تباهی و ظلم است خودداری شود. نيز در آيه ۱۵ سورۀ مائده، ازدواج با اهلکتاب و تناول غذای آنها را (به جز غذاهایی که در اسلام حرام شمرده شده) مجاز دانسته، که اين خود، نشاندهندۀ اهمّيّت تعاون و همکاری بينالمللی با پیروان ساير ادیان در ديدگاه دين اسلام است.
هر گاه سیرۀ عملی پیامبر اکرم (صلّیاللّه علیه و آله) در زمینههای گوناگون مورد توجّه قرار داده شود، ملاحظه میگردد که آن مرد بی نظیر آسمانی، چه در بُعد داخلی و چه در بُعد بینالمللی، اهمّیّت بسیاری به رفتارهای سازگار با یک زیست مسالمتآمیز و مبتنی بر رفق و ملاطفت با همگان در پیش داشتهاند. این موضوع را میتوان به خوبی در نامههای پیامبر اکرم (ص) و پیمانهای صلح آن حضرت و رفتارهای مسالمتآمیز ایشان به طور عملی در مقابل مخالفان و حتّی معاندان مشاهده نمود. در سایهی این سیاست نرم و مردممدارانه بود که توانست دلها را به هم پیوند دهد و از مردمی که با هم نمیساختند و در آتش جاهلیّت و اختلاف و قتل و غارت میسوختند، امّتی واحد و متشکّل بسازد که با تمامی همکیشان خود در کمال آزادی و مسالمت زندگی نمایند و پایه گذار تمدن بزرگ اسلامی باشند.
نتیجه گیری
وقتی به یک تابلوی نقّاشی یا اثر فوقالعاده زیبا که در مقابل ما قرار دارد خیره میشویم، هرگز نمیتوانیم آنرا بدون مؤثّر و نقّاش تصوّر کنیم و به وجود یک مهندس و سازندۀ قادر و دانا برای آن اقرار مینماییم. از سویی دیگر، هر چه به رمز و راز و شگفتیهای این اثر بینظیر بیشتر واقف شویم، شکوه و جلال خالق و طرّاح آن برایمان آشکارتر میشود. حاصل این نگاه عقلانی در نقش و نگار زیبای هستی نیز آن است که، به عظمت خالق عظیم آفرینش پی میبریم، محبّت او را در دل مینهیم و در برابر مهندس و آفرینندهی بیهمتای وجود سر تعظیم فرود آورده، خود را در مقابلش کوچک مییابیم و به کرنش میافتیم.
راز معرفت دین و شناخت ویژگیها و امتیازات اسلام که بر آن پافشاری شده، این است که: بدانیم خدای متعال، برای زیست سعادتمندانه و عزتمدارانۀ انسان، چه کاخ شکوهمند و چه بنای آسایشبخشی بنا نموده است. حاصل این آگاهی، از فرمانهای الهی، بندگان را به تعظیم، تکریم، شکر و تسلیم در برابر معبود هستی وادار میسازد.
آری، اصول و فروع آموزههای دینی، مصالح و عناصر و جزئیّاتی هستند که مهندس خالق هستی، از آنها ساختمان دین را برای زیستن راحت و سکونت انسان بنا نموده است. پی بردن و اطّلاع از خصوصیّات ممتاز بنای دین، دینداریِ بشر را ریشهدارتر میکند و شور و شعور بندگی را در وجود او شعلهورتر مینماید.
از اینروی، در این دفتر به طور خلاصه، برخی از امتیازات دین اسلام برشمرده شده، تا معلوم گردد آیینی که خود را متولّی تأمین سعادت و آسایش عالمیان میداند، از سوی خدا میباشد. این دین، از هیچیک از احتیاجات بشر فروگذار نکرده و به نیازهای اساسی او توجّه ویژه مبذول داشته است.
پایان
والحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین |
[۱] . برای اطلاع بیشتر از معنای واژۀ اسلام، به جلد اول همین کتاب، تحت عنوان «واژه شناسی اسلام» مراجعه فرمایید.
[۲] . بقره / ۲۰۸.
[۳] . انفال / ۶۱.
[۴] . انفال / ۱.
[۵] . حجرات / ۹.
[۶] . نسا / ۹۴.
[۷] . نسا / ۱۲۸.
[۸] . الكافي (ط – الإسلاميّة)، ج۲، ص ۱۱۷.
[۹] . نهج البلاغة (للصّبحي صالح)، ص: ۴۲۷.
[۱۰] . نهج البلاغة (للصّبحي صالح)، ص: ۴۴۲.
[۱۱] . موارد ذکر شده بر گرفته از مقالۀ آقای علی آقا حسینی تحت عنوان: «همزيستی مسالمت آميز از ديدگاه اسلام» میباشد، که از فضای مجازی اخذ شده است.
[۱۲]. پيامبر «ص»: مردمان، از زمان آدم تا امروز، همچون دانههاى شانهاند، نه عرب را بر عجم برتريى است و نه سرخ را بر سياه، مگر به پرهيزگارى (بحار الأنوار، ج۲۲، ص ۳۴۸).
[۱۳]. فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً. یعنی: … پس اگر از شما کنارهگیری کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمیدهد که متعرّض آنان شوید.
[۱۴] . ذمّه در لغت به معنای امان و عهد است. از آنجا که اهل کتاب همپيمان با مسلمين میشوند و به امان آنها درمیآيند، به اين جهت به اهل ذمّه تعبير میشوند.