۱۸ـ دین هم­زیستی و مسالمت

 

هم­زیستی مسالمت­ آمیز، عنوانی است که از قرن بیستم به بعد، در ادبیّات سیاسی جهان وارد شد و برای سیاست­مداران به یک شعار روز مبدّل گردید. پس از گذر از دوران سخت نابسامانی‌ها و جنگ‌های جهانی اوّل و دوم، که خرابی­ها و خسارات روحی، روانی و مادّی فراوانی برای بشر به­جای گذاشت، رهبران و سیاست­مداران جهان بر آن شدند که برای برون­رفت از این گرفتاری­ها و بحران­هایی که موجودیّت بشر را به خطر می­انداخت، هم­زیستی  مسالمت­آمیز را مطرح کنند. آنان هدفشان این بود که بدین­وسیله، همۀ اقوام و ملّیّت­ها را با افکار و فرهنگ­ها و رنگ­های مختلف متّحد سازند، تا در کنار هم بدون خشونت و درگیری زندگی کنند و در صلح و  آرامش به­سر برند.

اهمّیّت هم­زيستی و مسالمت بین ملّت­ها به مراتب بیشتر از حالت صلح میان آن­ها است، چرا که ممکن است کشورها در صلح باشند، ولی ساير شرايط که لازمۀ هم­زيستی مسالمت­آميز است از جمله: همکاری و تعاون را نداشته باشند. صلح و تعاون و اتّحاد و وحدت و بسیاری چیزهای دیگر، همگی، در مرتبۀ بعد و نتیجه و زاییدۀ هم­زيستی مسالمت­آميز می‌باشند.

امّا دین زندگی­ساز و حیات­بخش اسلام، قرن‌ها پیش از این و در یک فرایند موزون مهندسی، با تعریف راه­کارهای عمیق و برنامه­ریزی دقیق، زیست مسالمت­آمیزی برای بشر ترسیم نموده است. بايد اذعان نمود که اسلام دين صلح و آشتی و هم­زيستی مسالمت­آميز است و جنگ و جهاد، حالت استثنائی دارد و نيازمند وجود دلایل موجّه می­باشد.

بنابراین، اگر دین اسلام را دین «هم­زیستی و مسالمت» بنامیم، سخنی به گزاف نگفته­ایم؛ زیرا ریشه‌ی لغوی اسلام از «سلم» به معنای صلح و سلامت و عافیت است[۱]. بنابراین، این ویژگی ممتاز دین اسلام، در معنای لغوی آن نهفته و با آن هماهنگی دارد.

گر چه در منابع اصیل دین اسلام، از واژه‌ی هم­زیستی و مسالمت، مانند برخی از واژه­های روز­آمد و جدید دیگر، به طور صریح ذکری به میان نیامده، لکن اين انديشه در اسلام کاملاً اصالت دارد و اسلام دينی است که هم­واره مدافع صلح، تعاون و هم­کاری و برابری و برادری انسان­ها و جوامع با يک­ديگر است. روح کلّی دستورات این دین جهانی و جاودانی به­گونه ای است که به نحو جامع و کامل، به این مقوله وارد شده و برای تأمین این نیاز جوامع بشری راه­کارهای منطقی و متینی را مورد توجّه قرار داده است. علاوه بر این، به طور مشخّص و موردی، با هم زیستن و در سلم زندگی کردن و احترام به حقّوق همه‌ی انسان­ها، همیشه مورد تأکید و سفارش قرآن و رهبران این دین استوار بوده است. نمونه‌های آیات الهی در این زمینه چنین است:

ـ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً.[۲]

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، همگی در صلح و سلام داخل شويد».

ـ وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها.[۳]

«اگر ميل به صلح كردند، تو نيز به آن ميل كن».

ـ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ‏.[۴]

«از خدا بترسيد و اختلاف ميان خود را اصلاح كنيد».

ـ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا.[۵]

«اگر (طايفه ای به طايفه ديگر ستم كرد و از كار خويش) بازگشت، ميان آن دو را به عدل اصلاح كنيد و دادگر باشيد».

ـ وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً.[۶]

«به آن كس كه به شما سلام كند مگوييد كه تو مؤمن نيستى».

ـ وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ.[۷]

«صلح كردن نيكوتر است».

چه دستوری از این بالاتر و زیباتر! که پیامبر بزرگ این مکتب، خود را مبعوث و مأمور به مدارا و مسالمت با همۀ‌ بشر معرّفی می­کند و می­فرماید:

أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ‏ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ‏.[۸]

«پروردگارم به من امر فرمود: که با مردم زیست به مدارا داشته باشم، همان­طور که در انجام واجبات امر فرمود».

امام و رهبر عدالت و انسانیّت امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) در بخشی از نامه‏‌ی خویش به مالک اشتر چنین می‏فرماید:

وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ‏ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏ِ.[۹]

«سینه‌ات را از مهربانی به مردم لبریز ساز و از محبّت و لطف به آنان دریغ مکن. زنهار! که چون درنده‏ای به غارت جان و مال آن­ها بپردازی! زیرا که فرمان­بران از تو دو دسته­اند: یا مسلمان و برادر دینی تو هستند و یا همانند تو انسانند».

نیز، آن حضرت در فرازی دیگر از این نامه، در استقبال از صلح و آشتی با دیگران می‏فرماید:

وَ لَا تَدْفَعَنَّ‏ صُلْحاً دَعَاكَ‏ إِلَيْهِ‏ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ‏.[۱۰]

«و از صلحی که دشمن تو را بدان بخواند و رضای خداوند در آن باشد، روی متاب که آشتی، سربازانت را آسایش رساند و اندوه تو را برهاند و شهرهایت ایمن ماند».

قران کريم برای برقراری صلح و صفا و تامين زندگی مسالمت آميز بین تمامی انسان­ها راه‌کارهای گوناگونی را ترسیم کرده است، که به چند مورد از آن­ها اشاره می­کنیم.[۱۱]

 

۱ـ آزادی عقیده و اندیشه

در اين زمينه، می‌توان به آيۀ ۲۵۶ سوره بقره اشاره کرد که می­فرمايد: در دين اکراه نيست، چرا که راه رشد و تعالی از راه ظلمت و گم­راهی مشخّص گرديده است. هم­چنين، در آيات ۹۹ سورۀ يونس، ۲۹ سورۀ کهف و ۱۰۷ سورۀ انعام، به خوبی نشان داده شده که شیوۀ دعوت اسلام شيوه­ای منطقی و به دور از هر گونه تحميل­گری و اجبار و بلکه مسالمت­آميز است و روش­های سخت­گيرانه‌ی تبليغ، در اسلام جايی ندارد.

 

۲ـ توجّه به اصول مشترک

خداوند در آيه ۶۴ سورۀ آل­عمران، برای تأمین هم­زیستی مسالمت­آمیز در بین پیروان ادیان آسمانی، به نقاط و اصول مشترک بين دين اسلام و اهل­کتاب اشاره می­کند و می­فرماید:

«ای اهل کتاب! بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یکسان است، بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ‏گونه شریکی نیاوریم و هیچ­کس از ما دیگری را به جای خداوند، به خدایی برنگیرد و اگر روی­گردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم».

این آیه از آیات مهمّ در دعوت اهل کتاب به سوی وحدت به شمار می‏رود که در آن به نقطه‏های مشترک بین اسلام و اهل کتاب توجّه شده است.

 

۳ـ نفی نژاد پرستی

قران در آيه ۱۳ سوره حجرات می­فرمايد: همه‌ی انسان­ها از يک مرد و يک زن آفريده شده­اند و اين اختلافات نباید موجب خودبرتربینی و نژادپرستی در بین مردمان باشد.

تساوی و برابری انسان­ها يکی از اصول هم­زيستی مسالمت­آميز است. نژاد پرستی، خود برتر­بينی، تحقير ملّت­ها و تعصّبات خشک قومی، سبب مشکلات فراوان برای جامعه بشری می­باشد. از این رو، آيه ۸۱ سوره مائده و آيات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره بقره تعصبات برتری جويانه و نژاد پرستانه‌ی قوم يهود و مسيحی را ردّ میکند و می­گويد از نظر خداوند هيچ ملّت برگزيده­ای وجود ندارد و همه در پیشگاه او با هم برابرند.[۱۲]

 

۴ـ گفت و گوی مسالمت­آميز

خداوند در آيه ۴۶ سوره عنکبوت خطاب به مسلمانان می‌فرمايد: هنگام مجادله با اهل­کتاب، به بهترين شيوه و نيکوترين روش سخن گفته شود و بر مبانی مشترک، از جمله توحيد تأکيد گردد. حتّی قرآن در آيۀ ۱۰۸ سورۀ انعام به مسلمانان دستور می­دهد، که از دشنام دادن به کافران و بت­پرستان بپرهيزند و در گفتار نيز همانند کردار، ادب و نزاکت را رعايت کنند و به مقدّسات اقوام ديگر اهانت نکنند. چرا که اين اهانت سبب دور شدن هر چه بيشتر آن اقوام از راه راست و کينه و نفرت و دشمني آن­ها می‌شود.

 

۵ـ استقبال از پيشنهاد صلح

هنگامی­که يکی از قبايل عرب به نام «اشجع» تصميم به بستن « قرارداد ترک مخاصمه» با پيامبر (ص) گرفت آيه ۹۰ سوره نساء نازل شد و به مسلمانان دستور داده شد، که اگر آن­ها با شما پيکار نکردند و پيشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمی­دهد که به آن­ها تعرّض کنيد و شما نيز بايد اين پيش­نهاد را بپذيريد. هم­چنين، در آيۀ ۶۱ سوره انفال به پيامبر (ص) امر شده که اگر دشمنان تمايل به صلح نشان دادند، تو هم بال‌های خود را برای پذيرش صلح باز کن و پیش­نهاد آنان را بپذیر. اين آيه از آياتی است که صلح­طلبی را به صورت یک اصل اساسی مورد تأکید قرار داده است.[۱۳]

 

۶ـ پذيرش حقوق اقلّيّت­ها

با توجّه به آيۀ ۸ سوره ممتحنه، اگر اقلّیّت­های مذهبی با مسلمانان به قتال نپردازند و برای آن­ها ايجاد ضرر و زحمت نکنند، با بستن قرارداد «ذمّه»[۱۴] می­توانند با کمال امنیّت در جامعۀ اسلامی زندگی کنند. حتّی می­توانند اعمالی که در دين آنها مجاز است، ولی در دين اسلام حرام می­باشد را انجام دهند. البتّه اقلّيّت­های مذهبی باید تجاهر و تظاهر به منکرات اسلامی ننمايند. بنابراين، اگر به آن عمل تظاهر نکنند، کسی نمی­تواند متعرّض آن­ها شود.

 

۷ـ به رسميّت شناختن انبيا و کتاب­های دیگر آسمانی

با توجّه به آياتي هم­چون آيۀ ۴۶ و ۴۸ سورۀ مائده و بسياری آيات ديگر، واضح است که اسلام اديان الهی و آسمانی ديگر را به رسميّت شناخته و آن­ها را تاييد و تصديق می‌کند، از این روی، به پيروان کتاب­های دیگر اجازه می­دهد، که گر چه دینشان را تحریف کرده­اند، امّا به کتاب و آيين خويش عمل کنند.

 

۸ـ تعاون در مسائل بين المللی

خداوند در آيۀ ۲ سورۀ مائده، تعاون و هم­کاری همگانی در نيکی و تقوا و پرهيز از مشارکت در گناه و تجاوز را مطرح ساخته، که اين امری کاملاً عقلانی و منطقی است. چرا که همکاری و تعاون بین مردمان،لازمۀ زندگی اجتماعی است. امّا در مقياس جهانی، تلاش برای ايجاد عدالت، برابری، صلح، امنيّت و توسعه، از مصاديق « برّ» هستند و در اين راه می‌بايد از هر نوع هم­کاری که سبب فساد، تباهی و ظلم است خودداری شود. نيز در آيه ۱۵ سورۀ مائده، ازدواج با اهل­کتاب و تناول غذای آن­ها را (به جز غذاهایی که در اسلام حرام شمرده شده) مجاز دانسته، که اين خود، نشان­دهندۀ اهمّيّت تعاون و هم­کاری بين­المللی با پیروان ساير ادیان در ديدگاه دين اسلام است.

هر گاه سیرۀ عملی پیامبر اکرم (صلّی‏اللّه ‏علیه ‏و ‏آله) در زمینه­های گوناگون مورد توجّه قرار داده شود، ملاحظه می‌گردد که آن مرد بی نظیر آسمانی، چه در بُعد داخلی و چه در بُعد بین‏المللی، اهمّیّت بسیاری به رفتارهای سازگار با یک زیست مسالمت­آمیز و مبتنی بر رفق و ملاطفت با همگان در پیش داشته­اند. این موضوع را می­توان به خوبی در نامه‏های پیامبر اکرم (ص) و پیمان­های صلح آن حضرت و رفتارهای مسالمت‏آمیز ایشان به طور عملی در مقابل مخالفان و حتّی معاندان مشاهده نمود. در سایه‌ی این سیاست نرم و مردم­مدارانه بود که توانست دل­ها را به هم پیوند دهد و از مردمی که با هم نمی­ساختند و در آتش جاهلیّت و اختلاف و قتل و غارت می‌سوختند، امّتی واحد و متشکّل بسازد که با تمامی هم­کیشان خود در کمال آزادی و مسالمت زندگی نمایند و پایه گذار تمدن بزرگ اسلامی باشند.

 

 

 

 

نتیجه گیری

وقتی به یک تابلوی نقّاشی یا اثر فوق­العاده زیبا که در مقابل ما قرار دارد خیره می­شویم، هرگز نمی‌توانیم آن­را بدون مؤثّر و نقّاش تصوّر کنیم و به وجود یک مهندس و سازندۀ قادر و دانا برای آن اقرار می­نماییم. از سویی دیگر، هر چه به رمز و راز و شگفتی‌های این اثر بی­نظیر بیشتر واقف شویم، شکوه و جلال خالق و طرّاح آن برایمان آشکارتر می­شود. حاصل این نگاه عقلانی در نقش و نگار زیبای هستی نیز آن است که، به عظمت خالق عظیم آفرینش پی می‌بریم، محبّت او را در دل می­نهیم و در برابر مهندس و آفریننده‌ی‌ بی­همتای وجود سر تعظیم فرود آورده، خود را در مقابلش کوچک می‌یابیم و به کرنش می‌افتیم.

راز معرفت دین و شناخت ویژگی‌ها و امتیازات اسلام که بر آن پافشاری شده، این است که: بدانیم خدای متعال، برای زیست سعادت­مندانه و عزت‌مدارانۀ انسان، چه کاخ شکوه­مند و چه بنای آسایش­بخشی بنا نموده است. حاصل این ‌آگاهی، از فرمان‌های الهی، بندگان را به تعظیم، تکریم، شکر و تسلیم در برابر معبود هستی وادار می­سازد.

آری، اصول و فروع آموزه‌های دینی، مصالح و عناصر و جزئیّاتی هستند که مهندس خالق هستی، از آن­ها ساختمان دین را برای زیستن راحت و سکونت انسان بنا نموده است. پی بردن و اطّلاع از خصوصیّات ممتاز بنای دین، دین­داریِ بشر را ریشه­دارتر می­کند و شور و شعور بندگی را در وجود او شعله­ورتر می‌نماید.

از این­روی، در این دفتر به طور خلاصه، برخی از امتیازات دین اسلام برشمرده شده، تا معلوم گردد آیینی که خود را متولّی تأمین سعادت و آسایش عالمیان می­داند، از سوی خدا می­باشد. این دین، از هیچ­یک از احتیاجات بشر فروگذار نکرده و به نیازهای اساسی او توجّه ویژه مبذول داشته است.

پایان

والحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین

 

[۱] . برای اطلاع بیشتر از معنای واژۀ اسلام، به جلد اول همین کتاب، تحت عنوان «واژه شناسی اسلام» مراجعه فرمایید.

[۲] . بقره / ۲۰۸.

[۳] . انفال / ۶۱.

[۴] . انفال / ۱.

[۵] . حجرات / ۹.

[۶] . نسا / ۹۴.

[۷] . نسا / ۱۲۸.

[۸] . الكافي (ط – الإسلاميّة)، ج‏۲، ص ۱۱۷.

[۹] . نهج البلاغة (للصّبحي صالح)، ص: ۴۲۷.

[۱۰] . نهج البلاغة (للصّبحي صالح)، ص: ۴۴۲.

[۱۱] . موارد ذکر شده بر گرفته از مقالۀ آقای علی آقا حسینی تحت عنوان: «هم­زيستی مسالمت آميز از ديدگاه اسلام» می­باشد، که از فضای مجازی اخذ شده است.

[۱۲]. پيامبر «ص»: مردمان، از زمان آدم تا امروز، همچون دانه‏هاى شانه‏اند، نه عرب را بر عجم برتريى است و نه سرخ را بر سياه، مگر به پرهيزگارى (بحار الأنوار، ج‏۲۲، ص ۳۴۸).

[۱۳]. فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً. یعنی: … پس اگر از شما کناره‏گیری کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمی‏دهد که متعرّض آنان شوید.

[۱۴] . ذمّه در لغت به معنای امان و عهد است. از آن­جا که اهل کتاب هم­پيمان با مسلمين می­شوند و به امان آنها درمی­آيند، به اين جهت به اهل ذمّه تعبير می­شوند.

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *