نگاهي به عرفان های نوظهور و عقاید کاذب معنویت گرا

نگاهي به عرفان های نوظهور

 

نگاهي به عرفان های نوظهور و عقاید کاذب معنویت گرا

بشر در طول تاریخ، همواره شاهد ظهور و بروز مکتب ها و اندیشه های گوناگونی بوده، که توسط افراد خاصی بنیان گذاری شده است. این افکار و عقاید ساخته و تدوین شده به دست بشر، بعضی را به سوی خود جلب و عقیده مند ساخته و گاهاً جولانی پیدا نموده و آنگاه، پس از مدت زمانی فروکش کرده است.

همۀ این مکتب ها و بنیانگذاران آن ها معتقد بوده اند که دستورات و نظرات شان، می تواند مشکلات بشر را بر طرف نموده، او را به سر منزل مقصود برساند. اما در عمل این گونه نبوده. پس از مدتی، یک مکتب دیگری پیدا شده و روشی جدید برای مردم ارائه داده است. لذا، جهان همواره عرصۀ تاخت و تاز مشرب ها و نحله های فکری گوناگون بوده، هر از چند گاهی، یک عقیدۀ نو پیدا می شود و موجی ایجاد می کند که بسیاری افراد را در بر می گیرد و با خود می برد.

البته، برای حل این مشکل و اینکه بشر به دنبال هر صدا و آهنگی به راه نیفتد و به گمراهی دچار نگردد خدای متعال از سر لطف خویش، انسان ها را به خود رها نکرده و برای اینکه دنبال ارباب اندیشه ها و عقاید گوناگون و ساختگی نیفتند، راه مستقیم و صراط قویم نجات را، در قالب تعالیم مکتب آسمانی برای آنان فرستاده، تا هدایت شوند و فریب اندیشه ها و عقاید شیطانی را نخورند.

مکتب ها و نحله های فکری ساخته شده به دست بشر را، به طور کلی، می توان به دو دسته تقسیم کرد:

دسته اول، مکتب هایی که بیشتر جنبه نظری و فکری دارند و عبارات و فرمول های فکری و نظری خاصی را برای تفسیر هستی رقم می زنند.اینان، قبل از اینکه بر روش های عملی تأکید داشته باشند، می کوشند که به کمک اندیشه و عقل خویش راهی را برای بشر بگشایند، تا او با فراگیری آن مسائل فکری بتواند هستی را بشناسد و به خوبی در دنیا زندگی کند. در رأس این دسته، حکما و فلاسفه هستند که از صدها قرن پیش و قبل از دوران کهن یونان باستان بوده اند و تا کنون هم، چه در غرب و چه در شرق هستند و در قالب و شکل های مختلف سعی دارند، تا مسیر فکر بشر را هموار کنند و راه را برای او بگشایند.

دسته دوم، مکتب ها و افکاری هستند که بیش از آنکه بر جنبه های علمی و فکری تأکید کنند، بر جنبه های رفتاری و عملی تمرکز می کنند و پیروان خویش را به اعمال مخصوصی وادار می سازند. تا این پیروان بتوانند با انجام آن اعمال و ریاضت های بخصوص و تعریف شده به حقیقت دست یابند.

پیش قراولان و رهبران این دسته، عرفا و فرقه های گوناگون به اصطلاح عرفانی و معنویت گرا هستند. اینان معتقدند، مردم بیش از اینکه بر عقل و فکر تکیه داشته باشند، لازم است بر عمل پافشاری نمایند و برای پیروان خویش نسخه های عملی و ریاضتی مخصوصی می پیچند.

می گویند: همگان می توانند با رفتارهای خاص، خود را تهذیب کنند و لوح دل خویش را صاف و شفاف سازند، تا حقیقت بر آن بتابد.

بنابراین، این دسته، بر خلاف دسته اول، که بر عقل و فکر اصرار دارند، اینان بر تهذیب نفس عملی تأکید می کنند و بدینوسیله، به جای تقویت فکر، بر تقویت دل و جان و بر عمل و ریاضت و معنویات سفارش می کنند.

در اصطلاح، دسته اول، برای شناخت حقایق بر«عقل نظری» تأکید می کند و ابزار شناخت را عقل می داند، اما دسته دوم، برای رسیدن به شناخت بر «عقل عملی» تأکید می کند و دل را ابزار حقیقی شناخت معرفی می کند.

هیچیک از این دو دسته هم، در بینشان اتفاق نظر نیست و هر دسته ای، به شاخه های مختلف و گوناگونی تقسیم می شوند و نظریه پردازان هر دسته، بستۀ متفاوتی را تنظیم کرده اند و بر آن اصرار می ورزند.

در هر عصر و دوره ای، متناسب با پیشرفت علم و تکنولوژی و هماهنگ با زبان روز، عده ای پیدا شده اند که با مقاصد گوناگونی، اندیشه ای را بنیان نهاده و جمعی را به گرد خود مجتمع ساخته و به اهداف خویش رسیده اند. انسانها هم که دارای سلائق و گرایش های مختلفی هستند و هر یک متناسب با شرایط و خصوصیات روحی و روانی خویش، به دنبال یکی از این مشرب ها به راه افتاده اند. به طوری که بعضی از این مکتب ها و بنیانگزاران آن ها، کارشان گرفته و در برهه ای از زمان، بر سر زبان ها افتاده اند و حتی فکر آن ها برای مدت ها طرفدارانی داشته است.

بنابراین، مکتب های مختلف عرفانی و غیر عرفانی، که تعداد آنها هم قابل شمارش نیست،  در جوامع امروز دنیا، چیز جدید و تازه ای نیست و سابقه دار می باشد. منتها، قالب ها و شکل ارائۀ این مکتب ها نو و متناسب با شرایط روز و ادبیات جدید و نوين است. از این جهت، این راه ها را نوظهور و این عرفان ها را عرفان های نوظهور می نامند. بعضي از اين روش ها به نام هاي انرژي درماني، معنا درماني، هاله بيني، ان. ال. پي(برنامه ريزي عصبي- زباني براي ارتباط برتر)، مديتيشن(شناسايي بخش ناشناخته وجود انسان)، و تلپاتي (ارتباط از دور)، هيپنوتيزم(خواب مصنوعي) و … خوانده مي شوند و مدعي هستند از طريق ارتباط با ارواح و يا تسخير جن، مي توانند مشكلات مشتريان خود را بر طرف كنند.

دسته بندي عرفان هاي نوظهور در عصر ما

عرفان های نوظهور تقسیم بندی های مختلفی دارند. باید از هم تفکیک شوند و نمی توان با همه آنها به یك گونه برخورد كرد.

بعضی، به گونه ای ریشه های دینی دارند و به سان جوانه هایی هستند که بر شاخه های درخت كهنسال دین در سنت های مختلف روییده اند. مثل دراویشی كه ما اكنون در كشور داریم، از قبیل: فرقه هاي ذهبيه، خاکسار، نعمت اللهی ها، صفی علی شاهی ها و …

برخی از این عرفان ها هم كاملا زاده افكار مدرن هستند. مثل گروه هایی كه در آمریكا و اروپا به وجود آمده اند. گروه های شیطان پرستی ، خداگریز، اپیسم و پانكیسم، رپیسم و … اینها دیگر برخاسته از سنت نیستند، بلكه، نوعی تحرك علیه وضعیت مدرن می باشند.

عده ای هم حالت بینابین دارند، نه سنت را قبول دارند و نه دل به مدرنیته دارند، اینان خود را پست مدرن می دانند و می گویند: ما زاده مبارزه با عقلانیت مدرن هستیم، عقل ما را ارضا نمی كند. لذا، وضعیت سومی را به وجود آوردند.

بعضی از اینها هم پالوده عرفان های گذشته هستند، یعنی: همان عرفان های گذشته اند، كه به شكل جدید ظهور پیدا كردند و حرف جدیدی ندارند.

عده زیادی از این مکاتب هم زاده شیادی بعضی از كسانی هستند كه از دلدادگی و سادگی انسان معاصر سوء استفاده می كنند. به همین خاطر، باید اینها را تفكیك كرد و نباید به یك شكل با آنها برخورد نمود. برخی عرفان های نو پدید عبارتند از:

۱. یوگا ۲. اُشو ۳. سای بابا ۴. رام اله ۵. کریش نا ۶. یوگا نادا ۷. دالای لاما

که عرفان اُشو و سای بابا از لحاظ اعتقادی بسیار خطرناک می باشند. اُشو، ديدگاه هايي در باب عشق و حقيقت زن و مدرنيته دارد و فرهنگ عرفان اشو، برهنگی و سکس می باشد و رسیدن به معنویت را از این راه میسر می داند.

برای آشنایی با روش این مکتب ها و در نتیجه آسیب شناسی آنها، نمی توان یک مدل و معیار مشخصی تعیین کرد. هر یک از این عرفان ها، به گونه ای مخصوص به خود عمل می کنند و برای ویروس شناسی و مقابله با آن ها، باید با ادبیات و زبان خاص خودشان وارد شد. اما نکته ای که در همۀ این ها معلوم است، این است که: هیچیک از این مکتب ها و بنیان گزارانشان در کار خود صادق نیستند.

با تحقیق و بررسی معلوم می شود، که از این راه، عده ای را به خود جذب می کنند و برای تعیّش و تکسّب، دکان و دستگاه درست کرده اند و با نشان دادن بعضی کارهای شگفت و تحت تأثیر قرار دادن پیروان، دام فریبی می گسترانند و با هنرمندی و تردستی باعث سرکیسه کردن مریدان خود می شوند.

گرچه بزرگان این مکاتب از نظر درجه مهارت، توانایی و نوع روشی که پیش گرفته اند، متفاوت و در رتبه های گوناگونند، ولی همگی کاذب و غیر واقعی هستند.

عرفان راستین، نیاز به آموزش، آن هم به وسیلۀ افراد نا ساخته و کاسب ندارد. بلکه از نظر دین، اگر فردی به دستورات شرعي عمل کند، یعنی محرمات را ترک نماید و واجبات را به کار گیرد، چنین فردی به درجات عالی عرفان نائل می شود و به هیچ استاد و پیر و مرادی هم نیاز ندارد. البته اگر استاد هم لازم داشته باشد، در جهت یاد گیری امر و نهی خدا و به کار گیری و فهم تعالیم دین است.

در این راه، هیچ معلمی هم دنبال تکسّب و درآمد زایی نیست، بلکه فقط برای رضای خدا، آنچه را که رضا و سخط خدا در آن است، به مرید یاد می دهد و او را بنده خدا بار می آورد.

لذا، عرفان واقعی و معنویت راستین را، باید در عمل و پایبندی به اوامر و نواهی الهی جستجو نمود، نه با عرفان بازی های کاذب و دروغینِ جمعي درويش مسلك، كه اخيراً با نام هاي رنگارنگِ روح درماني، انرژي درماني و غيره، متداول شده اند.

برای اینکه شناخت درستی از انواع عرفان های نوظهور و کاذب داشته باشیم و درون اين عرفان ها را كالبد شناسي كنيم، شگردهای مورد استفادۀ آنان را در چند مورد زیر بررسی و شناسايي می نماییم:

۱ـ استفاده از بعضی علوم غریبه و ممنوعه

از نظر دين مبين اسلام، فراگيري و آموزش برخي علوم حرام شمرده شده است. مثل: طلسميات، سحر و جادو، کهانت، رمّالی، طالع بینی و ..

 آموختن اين علوم باعث مي شود كه فردِ آموزش ديده، توانايي پيدا مي كند كه كارهاي غير عادي انجام دهد و چنين جلوه دهد كه اين كارهاي شگفت را در اثر ارتباط با غيب بدست آورده و با اين كار عده اي را تحت تأثير خود فرار داده و از اين طريق، جمعي نا آگاه را به دام خود گرفتار نمايد.

چنانکه برخی افراد کلاهبردار، با شیوه‌های فریبکارانه و به بهانه رمالی و گرفتن فال و طالع بینی از طعمه‌های خود اخاذی می‌کنند.

در همه زمان ها جمعي از اين دسته بوده و هستند. در زمان هاي بسيار دور و در زمان حضرت موساي پيغمبر، ساحران كارهاي شگفت و پيچيده اي انجام مي دادند كه واقعاً عجيب و پيچيده بود؛ تا جايي كه حتي فرعون از آن ها براي غليه بر موسي و اثبات حقانيت و ادعاي دروغين و خدايي خود بهره گرفت (كه البته موسي سحر بودن همه آنها را آشكار ساخت).

۲ـ آشنایی با خواص برخی از اشيا و موجودات

بسياري از مواد و موجودات عالم داراي خواص و آثاري هستند كه براي همگان شناخته شده نيست. معمولاً عده اي سعي مي كنند با آشنايي با خواص اين عناصر و ويژگي هاي تركيبي آنها، خود را به انجام كارهاي نو و غير عادي قادر سازند، كه ديگران از انجام آن عاجز هستند.

حتي بسياري از اين افراد با شناخت روابط بين كرات و ستارگان، به امور خارق العاده اي دست پيدا مي كنند و قادر مي شوند، تا با استفاده از روابط و اوضاع اشيا و كرات و ستارگان، تحت يك شرايط خاص، كه براي آن ها شناخته شده و بر ديگران پنهان است، وضعيتي را به وجود آورند كه كاملاً مورد توجه افراد عادي قرار گيرد و موجب كشيده شدن ديگران به سوي آن ها شود. اين عارف نما ها مي توانند از روابط كرات استفاده كنند و حتي رابطه بين خانواده ها را بر هم بزنند يا بالعكس، يا در زمان هاي مخصوصي كارهاي غير عادي انجام داده و بعد چنين وانمود سازند، كه داراي مقام ويژه و غيبي هستند و جمعي را مجذوب خويش كنند.

۳ـ بهره برداری از تردستی و شعبده بازی

تردستي و شعبده بازي، هنري است كه از دير باز مورد استفاده عده اي سودجو بوده و تاريخي طولاني و دراز دارد. كساني كه در اين فن دوره مي بينند با شيوه ها و رفتارهاي ويژه اي، حوادث و حركاتي را ايجاد مي كنند كه از افراد عادي ساخته نيست و موجب جذب آن ها به سوي دارندگان اين فنون مي شود.

اين ها مي توانند با تردستي خاصي، به طور مستقيم، به ديگران خسارت وارد سازند، يا به نحوي طرف مقابل خود را مات و شيفته كارهاي خود ساخته، در فرصت مناسب به اهداف شوم خود دست يابند.

در خيابان و بازار فراوان مي شنويم، يا مي بينيم كه كف زن هاي حرفه اي از شگردهاي مخصوص استفاده مي كنند و از راه كف زني اقدام به سرقت كيف پول يا اشياي قيمتي ديگران مي كنند.

۴ـ انخلاع و تقویت روح

انسان از دو بعد جسم و روح تشكيل شده است. رابطه جسم و روح بدين گونه است كه: روح بر بدن سوار است و به وسيله بدن كارها را انجام ميدهد. در اين دنيا حكمت الهي بر اين قرار گرفته كه من (روح) به وسيله تن (جسم) امور زندگي را بچرخانم. اما روح مي تواند تحت شرايطي، بدون نياز به ماده و بدن كارهاي خويش را به انجام رساند. اين در صورتي است كه وابستگي ها و تعلقات روح به تن كاسته، يا قطع شود. در اين صورت، روح بسيار قوي مي شود و بدون نياز به ابزار، زمان يا ماده، مي تواند كارهاي شگفتي انجام دهد كه همراه تن، از انجام آن ناتوان بود.

براي مثال: در خواب كه روح از بدن نيمه جدا مي شود و كنده شدن آن از بدن كامل نيست، روح از موانع عبور نموده و در مدت كم، به جاهاي زيادي سفر مي كند كه در غير اين حالت ممكن نيست.

عده اي با انجام اعمال و شيوه هاي خاص رياضتي، چلّه نشيني و ممارست هاي ممتد و حساب شده، توانايي انخلاع پيدا مي كنند و مي توانند با ترك شهوات و خوراكي ها روح را از بدن جدا سازند، يا ارتباط آن را با بدن كم نمايند. در اين صورت، با روحِ تقويت شده، به وسيله رياضت ها و اعمال خاص، توانايي هايي را كسب مي كنند، تا جايي كه مي توانند از درون افراد و افكار و انديشه هاي آنان خبر دهند. اين به اصطلاح غيب گويي و خبر دادن از پنهاني ها و نيز انجام اعمال شگفت، كه در حالت عادي انجام آن ممكن نيست، باعث حيرت و شگفتي و در نتيجه، جلب توجه ديگران مي شود و موجب مي شود، دارندگان چنين توانايي هايي، بساط فريب و سوء استفاده از ديگران را گسترده سازند.

۵ـ آشنایی با فنون خاص و ریاضت و تمرین

يكي ديگر از راه هايي كه فرد را قوي مي كند و موجب مي شود كارهاي غير عادي از او سر زند و اين كارها را دليل ارتباط با غيب و نيروهاي ماورايي معرفي نمايد، آشنايي با فنون و ابتكاراتي است كه در اثر تمرين و تكرار حاصل مي شود. سردمداران و مدعيان برخي از عرفان هاي دروغين با آموزش هاي خاص و تمرين هاي مستمر، داراي توانايي هايي مي شوند كه از ديگزان ساخته نيست.

همانگونه كه يك وزنه بردار در اثر تمرين فراوان و شاقّه، براي برداشتن يك وزنه سنگين توانا مي شود و همانطور كه يك طناب باز در اثر ممارست هاي ممتد بر كار خود مسلط مي گردد، اين گونه مدعيان هم در اثر ورزش هاي جسمي و روحي، بر انجام كارهاي خاصي توانا مي شوند، كه از هر كس ديگري بر نمي آيد. چنانكه سيك هاي هندي با تحمل رياضت و تمرين هاي خاص، كارهاي بسيار پيچيده اي انجام مي دهند.

اگر مردم عادي مطلع نباشند و اين مدعيان هم بخواهند سوء استفاده كنند، اين قدرت ها را كه با سختي و تمرين به آن نائل شده اند، موجب گمراهي ديگران قرار مي دهند و با مرتبط دانستن خويش با عوالم بالا و شگفتي آفريني هاي مخصوص، خودشان را از سايرين برجسته تر جا مي زنند و با تظاهر به معنویت گرایی، شاگرداني را به گرد خويش جمع كرده به مقاصد شومشان دست مي يابند.

بعضي از اين مرشدان و دراويش، چنان آزموده اند كه، مي توانند با نگاه خود اجسام را جابجا كنند، و يا كارهاي حيرت انگيز ديگر انجام دهند، كه مريدان را به سوي خودشان جذب نمايند. اين قدرت ها در اثر تمرين هايي، با تمركز چشم بر يك نقطه كانوني، با شيوه و شرايط خاصي ممكن مي گردد.

مدعیان انرژی درمانی، یکی از گروه هایی هستند که خود را عرفانی و معنویت گرا می دانند. حال آنکه: حتی اگر کسی در درمان گری با انرژی راستگو هم باشد، حرف ها و ادعاهای معنوی و به ظاهر عرفانی اش، یک فریب است. به عبارت دیگر ممکن است کسی در قدرت درمان گری راستگو باشد ، اما در ادعای عارف بودن و مرشد بودن یک شیاد و فریبکار از آب دربیاید.

انرژی درمانی به هیچ وجه ربطی به ایمان و معنویت افراد ندارد؛ یعنی یک فرد بی ایمان و حتی یک انسان ضد خدا هم می تواند در صورت تمرین و ممارست، از این قدرت بهره بگیرد.

۶ـ استفاده از علوم تجربی و روانشناسی

برخي ديگر از مدعيان عرفان هاي كاذب، از دستاوردهاي علوم تجربي، كه براي عموم مردم شناخته شده نيست، بهره مي گيرند. بسياري فال بين ها و كف بين ها، كه در خيابان و محلات ديده مي شوند، با نگاه به خطوط كف دست افراد كه در همه انسان ها مختلف است و نحوه قرار گرفتن اين خطوط نسبت به يكديگر مي توانند خصوصيات فكري و روحي ـ رواني ديگران را بازگو كنند و در نتيجه، گذشته ي افرادِ مورد هدف را تخمين بزنند. فردي كه مورد استفاده قرار مي گيرد، وقتي مي بيند برخي وقايع گذشته او، كه خصوصي بوده و كسي غير از خودش از آنها خبر نداشته، بازگو مي شود، فريب مي خورد و در مقابل خواسته هاي طرف تسليم مي گردد.

نيز، روح و روان آدمي بسيار پيچيده و ناشناخته است. برخي از مدعيان سودجو، در تسخير روان ديگران تبحّر خاصي دارند و مي توانند با شگردهاي ويژه اي روح را تحت تأثير قرار داده، كاري كنند كه به طور ناگهاني فرد مورد نظر خود را به شادي و خنده هاي غير عادي وادار كنند. يا بر عكس، چنان كنند كه فرد مقابل، در يك لحظه، به شدت، افسرده و غمگين شود و مرتب بگريد و اشك بريزد.

در اينصورت، با شيوه هاي خاصي در روح فرد مورد نظر تصرف مي كنند و هر گونه كه بخواهند از او استفاده مي كنند. بعضي از اين مدعيان دروغين مي توانند القاء انديشه و فكر كنند و شبهه يا سؤالي را در ذهن مريد بيچاره القاء مي كنند، آنگاه كه فكر مبتدي را ـ براي يافتن پاسخ سؤالي كه خود در آنها القاء كرده بودند ـ سخت درگير مي كنند، در يك فرصت مناسب، به او مي گويند: فرزندم! پاسخ س‍ؤال شما اين است! در اين هنگام شاگرد يا مبتدي بيچاره و از همه چيز بي خبر، به خود مي گويد: من كه اين سؤالم را با كسي در ميان نگذاشته بودم، اين فرد از كجا دريافت؟!

در نتيجه، خيال مي كند كه آن فرد غيب گوست و با عالم متافيزيك ارتباط دارد و يا از اولياي خداست كه توانسته از درونش خبر دهد. غافل از اينكه اين دامي بوده كه توسط مرشد در او القاء شده تا او را فريب دهد.

۷ـ سوء استفاده از عقاید مذهبی و گرایش های دینی   

عقايد مذهبي مردمان هميشه مورد سوء استفاده قرار گرفته است. عده اي سودجو و دنيا طلب، با ظاهر سازي، خود را در دل طرفداران نا آگاه جا مي زنند و با ترویج معنویت گرایی و جلوه دادن خود به عنوان يكي از اولياء الله و يا كسي كه با عالم غيب مرتبط است و با امام زمان ارتباط دارد، به اغواي مريدان اقدام مي كنند.

استفاده از خواص بعضي از آيات، اذكار، ادعيه و اوراد، تكيه بر خواب ديدن هاي افراد و ربط دادن آن به مسائل ماورائي، هميشه اسباب فريب ديگران بوده است.

يكي از متداول ترين و سابقه دارترين سوء استفاده ها، ادعاي ارتباط با امام زمان است. البته بعضي از اين مدعيان دروغين، وقتي كه زمينه را آماده ببينند، به اين هم اكتفا نمي كنند و خودشان را امام زمان جا مي زنند و دستورهاي تازه اي را براي مريدان خود صادر مي نمايند. در هر عصر و زماني كساني بوده اند كه از عقيده به مهدويت و نا آگاهي مردم نسبت به اين مسئله، در جهت رسيدن به مقاصد دنيوي خود بهره برداري كرده اند.

در بين همه كشورها و در همة اديان و مذاهب، اسلامي و غير اسلامي، كساني يافت شده اند كه خود را به عنوان منجي يا مهدي موعود معرفي كرده اند، يا اينكه ادعاي ارتباط با او را داشته اند. حاصل اين ادعا ها، پديده شومي را در طول تاريخ رقم زده، كه با عنوان منسوبين و مدعيان مهدويت، مشكلات و انحرافات بسياري را موجب گشته است.

با اميد به اينكه، هرچه بيشتر بر آگاهي هاي خالص جامعه افزوده شود و خدعه و فريب عده اي فرصت طلب آشكار گردد و با آشنائي هرچه بهتر مردم از تعاليم حيات بخش اسلام، طراوت و سعادت بر همگان سايه افكن شود.

به تاریخ: ۱۴/۴/۱۳۹۲

گرگان ـ ابراهیم حنیف نیا

درباره نویسنده

مطالب مرتبط

  1. رضا

    عرفان های دروغین

    ۴۵۶- یکی از مشترکات طراز اول تقریباً همه این عرفانهای مدرن شیطانی در عصر ما،

    حلال سازی فسق و زناست تحت این عنوان که : دل آدم باید پاک باشد و عصمت یک امر

    باطنی است و …! اینان آنقدر خود را عارف و پاک دل می دانند که نیازی به هیچ حجب و

    حیائی ندارند گوئی که از خود حضرت فاطمه(س) هم پاکتر و عارفترند. زیرا حضرت فاطمه

    بعنوان مظهر کمال عصمت و فطرت خدا، نقاب بر چهره داشت و انگشت در دهان و …

    بدان که هیچ درجه و مقامی از معرفت و کمال روحانی، آدمی را از شریعت الهی بی نیاز

    نکرده و نخواهد کرد. و اگر باوری غیر از این داری بدان که اسیر شیطانی!

    از کتاب ” بود و نبود ” استاد علی اکبر خانجانی

    لینک دانلود : http://khanjay.com/book/budvanabud.zip

    از سایت : http://khanjany.com

    و سایت : عرفان زندگی http://erfan-zendegi.blogfa.com

    پاسخ

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *